رمان نوجوان

گرگ‌ها گریه نمی‌کنند

وقتی گرگی آدم باشد و آدمی گرگ، چه می‌شود؟ شهاب، قهرمان رمان، مثل اسمش قطعه سنگی سرگردان میان آسمان و زمین است. پسرک گرگ می‌شود و با گرگ‌ها زندگی می‌کند. دوستانش او را نمی‌شناسند، اما او آن‌ها را می‌شناسد. حالا شهاب، گرگی است که به ناچار با آدم‌هایی که دوست‌شان دارد، درگیر می‌شود.

افق
9789643696580
۱۳۸۹
۱۱۲ صفحه
۵۰۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا یوسفی
عاشقانه‌ای به نازکی تار مو
عاشقانه‌ای به نازکی تار مو شاهزاده برای شکار به کوهستان می‌رود و دختری به نام آهو را می‌بیند و به او دل می‌بازد. اما آهو ناگهان ناپدید می‌شود. شاهزاده در کوه سرگردان می‌ماند و بیمار می‌شود اما از آهو خبری نمی‌شود. عاقبت شاه و ملکه در سرتاسر سرزمین‌شان اعلام می‌کنند که هر که نشانی از آهو دارد خبر بدهد و مژدگانی دریافت کند. سرانجام پیرزنی ...
ستاره کوچولوی من
ستاره کوچولوی من هوا که یواش یواش تاریک می‌شد، مراد بلند می‌شد و لحاف و تشک را وسط بام پهن می‌کرد. روی تشک دراز می‌کشید و به آسمان بالای قله کوه خیره می‌شد. برفی روی تشک جست و خیز می‌کرد، بعد کنار مراد می‌نشست تا ستاره کوچولو در آسمان قله کوه پیدا می‌شد.
عاشق شدن پری دریایی به روایت آب
عاشق شدن پری دریایی به روایت آب مندو ماهیگیر و صیاد مروارید است. او یکه و تنها به دریا می‌رود تا شاید پری دریایی را ببیند. یک روز عاقبت او را می‌بیند و هر دو به هم دل می‌بازند. ولی عشق آدم و پری‌ها، در سرزمین آنان ممنوع است. پری و مندو چاره‌ای جز فرار ندارند اما پریان بالاخره آن‌ها را پیدا می‌کنند و پری را مجبور ...
گرگ‌ها هم عاشق می‌شوند
گرگ‌ها هم عاشق می‌شوند گلاویژ و شامار ازدواجی عاشقانه داشته‌اند، اما به مرور، بدبینی حسادت‌های شامار،گلاویژ را وا می‌دارد که به طلاق فکر کند. او برای این کار باید رضایت ماموستا، بزرگ آبادی را جلب کند. اما ماموستا برای طلاق گلاویژ یک شرط می‌گذارد؛ او باید یک مشت موی پیشانی گرگ وحشی را برای ماموستا بیاورد. از سوی دیگر، شامار هم، که می‌خواهد با ...
سارا و موج‌های عاشق ارس
سارا و موج‌های عاشق ارس همه می‌دانند که سارا و خان ‌چوپان دلبسته هم هستند و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. خان‌ چوپان همیشه همراه گله به کوهستان می‌رود و یک‌بار در غیاب او، ارباب میانسال ده، سارای را می‌بیند و از پدرش خواستگاری می‌کند. پدر سارای عاقبت مجبور می‌شود تسلیم ارباب شود، اما خان‌ چوپان نمی‌تواند تسلیم شود... روز عروسی سارای و ارباب حادثه‌ای ...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا یوسفی
مجموعه‌ها