رمان خارجی

بیگانه

(Letranger)

این رمان به ظاهر ساده است. و این را کامو به شدت احساس کرده است: یک ((اضطراب)) در تمام طول کتاب وجود دارد، حتی در لحظاتی که احساس می‌شود همه چیز دارد راحت می‌گذرد، خواننده کنجکاو می‌شود و وادار می‌شود در مورد تردیدهایش از خود سوال کند. انگار نویسنده خواسته است به او یادآوری کند که در این‌جا چیزی رازآمیز وجود دارد که باید کشف شود. برنار پنگو

ماهی
9789641165187
۱۳۸۹
۱۲۰ صفحه
۴۰۷۴ مشاهده
۸۲ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
سوءتفاهم و بیگانه (چرم) نمایش‌نامه و رمان
سوءتفاهم و بیگانه (چرم) نمایش‌نامه و رمان خاموش شدیم و ماری همان‌طور می‌خندید. زن چاق و چله به طرف همسایه من فریاد می‌کشید که بی‌شک شوهرش بود و مرد چهارشانه‌ای بود و موهایش بور و نگاهش پاک و بی‌آلایش بود. صحبتشان دنباله مکالمه‌ای بود که مدتی قبل شروع کرده بودند.
آدم اول
آدم اول و در تاریکی شب سالیان در سرزمین فراموشی راه می‌رفت که در آن هرکسی آدم اول بود، که او خود ناگریز شده بود خود را دست تنها، بی‌پدر، پرورش دهد و هرگز آن لحظه‌ها را به خود ندیده بود که پدری پس از آن‌که صبر می‌کند تا پسرش به سن گوش دادن برسد او را صدا می‌زند تا راز خانواده ...
پشت و رو
پشت و رو آلبر کامو، نویسندة الجزایری تبار فرانسوی. با آن که عمری کوتاه داشت، بیش از آن در جهان و خوشبختانه ایران معروف است که نیازی به معرفی داشته باشد. پشت و رو بیانگر عقاید و برداشت‌های فلسفی و اجتماع کاموست. او که در 1957 برندة جایزة ادبی نوبل شد، و در 1960 در یک حادثة رانندگی جان سپرده، این کتاب را در ...
راستان
راستان آننکوف: سراسر روسیه خبر خواهد شد که، برای تسریع آزادی مردم روسیه، دوک اعظم سرژ با بمب گروه ضربت حزب سوسیالیست انقلابی اعدام شده است. دربار سلطنتی هم خواهد فهمید تا زمانی که زمین به دهقانان بازگردانده نشده ما مصمم به اجرای ترور هستیم. بله، همه چیز آماده است! لحظه موعود نزدیک می‌شود. استپان: من چه باید بکنم؟
سقوط
سقوط روی پل، از پشت سر قامتی گذشتم که روی جان‌پناه خم شده بود و به نظر می‌رسید دارد گذر آب را تماشا می‌کند. نزدیک‌تر که شدم، هیکل ترکه و باریک زن جوانی را دیدم که لباس سیاه پوشیده بود. میان موهای تیره و یقه بالاپوشش، فقط پس گردن شاداب و خیسش که من نسبت به آن حساس بودم، دیده می‌شد. ...
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها