رمان خارجی

پندار

(Illusions.)

پندار داستانی است در مورد شخصی که از راه رسیده و قادر است بیاموزد که جهان چگونه می‌گردد و چطور می‌توان آن را به تسلط درآورد. او فردی است متعالی و کمال یافته؛ شاید یک سیدارتا یا یک مسیح با نیرویی مسلط بر پندارهای جهان است که به عصر ما قدم نهاده، چرا که او واقعیت پنهانِ آنها را می‌شناسد.

بهجت
9789641115274
۱۳۹۰
۱۶۰ صفحه
۲۰۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
ریچارد باخ
صفحه نویسنده ریچارد باخ
۲۲ رمان باخ در سال ۱۹۳۶ در اوک پارک ایلینوی به دنیا آمد. او فرزند رولند روبرت و روت هلن شاو باخ و همچنین از نوادگان یوهان سباستین باخ، آهنگساز بزرگ و مشهور آلمانی بود. او در سال ۱۹۵۵ وارد کالج لانگ بیچ استیت شد که در حال حاضر به عنوان لانگ بیچ، دانشگاه ایالت کالیفرنیا شناخته می‌شود. او از ازدواج با همسر اولش صاحب ۶ فرزند شد و چون اعتقادی به ازدواج نداشت از آن‌ها جدا شد و رهایشان کرد. یکی از ...
دیگر رمان‌های ریچارد باخ
جاناتان مرغ دریایی (پرواز تا رهایی)
جاناتان مرغ دریایی (پرواز تا رهایی) جاناتان مرغ دریایی کتابی است سرشار از امید، پراز و رهاییی، داستان چگونه‌ پریدن و چگونه دل‌کندن و شکستن تمام عادات. یک داستان نمادین که می‌شود از آن اوج گرفتن را آموخت. این‌که هرگز نباید مایوس شد و دست از تلاش کشید. 140 مایل در ساعت، 160 مایل در ساعت، 214 مایل در ساعت، عصری جدید و طلایی در پرواز، اما ...
هدیه پرواز
هدیه پرواز
جاناتان مرغ دریایی
جاناتان مرغ دریایی این کتاب داستان کسانی است که رویاهایشان را دنبال می‌کنند و پیرو قوانین خودشان هستند؛ داستانی که سال‌ها الهام‌بخش زندگی مردم بوده است. زندگی اکثر مرغان دریایی تشکیل شده است از خوردن، بقا، و از پرواز کردن تنها برای پیدا کردن غذا استفاده می‌کنند. با این حال، برای «جاناتان»، مرغ دریایی که یک پرنده معمولی نیست، پرواز کردن یعنی خود ...
جاناتان مرغ دریایی (همراه با کتاب گویا)
جاناتان مرغ دریایی (همراه با کتاب گویا) گوینده: زهره زاهدی صبح شده بود و آفتابی تازه برآمده، بر سطح شیارهای موج گونه دریای آرام گرد طلا می‌پاشید. نزدیک 2 کیلومتر دورتر از ساحل، یک قایق ماهیگیری طعمه‌ها را در آب انداخت و عبارت «بچه‌ها، صبحانه!» در هوا برقی زد و چیزی نگذشت که هزاران مرغ دریایی از راه رسیدند تا برای تکه‌های غذا بجنگند و بگریزند. روز پر ...
یگانه
یگانه راه زیادی آمده‌ایم نه؟ بیست و پنچ سال پیش، وقتی همدیگر را دیدیم، من خلبان بودم و مسحور پرواز، در پی معانی‌ در ورای ابزار و سرعت. بیست سال پیش در سفرمان به آن طرح زندگی جدید رسیدیم. ده سال پیش منجی عالم را دیدیم، و دریافتیم که او خود ماست. اما من مردی تنها بودم با ذهنی مالامال از فصل‌ها ...
مشاهده تمام رمان های ریچارد باخ
مجموعه‌ها