رمان ایرانی

خوابی در هیاهو

اوحدی
9789646376458
۱۳۸۶
۳۹۲ صفحه
۲۳۸۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های حسن کریم‌پور
دختر بویر احمدی
دختر بویر احمدی همه ساکت بودیم. من و رودابه در برابر آن همه چشم خجالت می‌کشیدیم به همه سلام کنیم اما نگاه‌مان هزاران جمله حرف داشتند. به یکدیگر خیره شدیم حتی پلک زدن را فراموش کرده بودیم که مبادا یک لحظه از هم غافل شویم. موجی از دلهره و اضطراب و هیجان توام با ذوق و شوق احاطه‌ام کرده بود. هر دو یک ...
گردی روی آینه
گردی روی آینه روزها و هفته‌ها پشت سر هم می‌گذشتند. هر روز صبح با خودرو خودم به دانشگاه می‌رفتم و شنبه‌ها و چهارشنبه‌ها بعد از ظهرها کلاس داشتم. گاهی هم ادای خانواده احمد را در آورده هفته‌ای یک بار با خانواده که آقا رضا و مژگان هم عضوی از ما بودند شام را در خارج از خانه صرف می‌کردیم که مادرم خوشش نمی‌آمد. ...
گردی روی آینه
گردی روی آینه محسوس‌ترین چیزی که از مقابل چشمانم دور نمی‌شود و دورترین افق خاطراتم‌، در میان ابرهای تیره و مبهمی که طوفان زمان و بادهای حوادث به سرعت گاه تاریک و گاهی روشن، زمانی دور و ناپدید می‌گردد چهره محزون و نگاه‌های غمگین مادرم است که وقت و بی‌وقت به علامت تاسف سر تکان می‌داد و می‌گفت: -((تا کی می‌خواهی زانوی غم ...
کیش گم‌کردگان
کیش گم‌کردگان
باغ مارشال 3
باغ مارشال 3 روز اگر زود گذشت و نچیدیم گل سرخ غروب رو نگیریم ز تاریکی شب که سحر می‌رسد از راه و درون چشمش اثر روشن صبح دگری مشهود است. عزیزم، اگر آسمان زندگی‌ات از اختر و ماه‌های تکراری گرفت، بدون شک آسمان دیگری می‌خواهد و ماه دیگری. تو را و همسفرت را به خدا می‌سپارم، یادت باشد خواهی اگر بمان و، ...
مشاهده تمام رمان های حسن کریم‌پور
مجموعه‌ها