((تسلی ناپذیر)) یک شاهکار است... کتابی است که بیش از همه به قلب و احساس بشر اختصاص یافته و بهترین اثر ایشیگوروست.
ایشیگورو نابغهای اصیل و تمام عیار است... ((تسلی ناپذیر)) اصیلترین و عالیترین کاری است که تاکنون خلق کرده است.
۱۵ رمان
نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است. او در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی در دنیای شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ به خاطر کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن از او نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند.
ترانههای شبانه
زمان میگذرد و وصال طعم اندوه دارد زمان میگذرد و فراق رد اندوه به جا میگذارد زمان میگذرد و شکست و موفقیت در عیار آنچه گذشته و دیگر نیست با تراز اندوه سنجیده میشود.تنها چیزی که به جا میماند موسیقی و ترانهای است که فقط به قدر چند دقیقه سیلابهای زمان و جوانی حرامشده را مهار میکند.
شبانهها (5 داستان موسیقی و شب)
تنها چیزی که برایش اهمیت داشت این بود که من ستاره بودم. همان کسی بودم که آرزویش را داشت، همان که وقتی در آن رستوران کوچک کار میکرد، نقشه به دست آوردنش را میکشید. در این فکر نبود که مرا دوست دارد یا نه. اما بیست و هفت سال زناشویی میتواند تاثیر عجیبی داشته باشد. بسیاری از زوجها با عشق ...
هرگز ترکم مکن
کازوئو ایشیگورو، نامزد جایزه بوکر، در آخرین اثر خود داستان عشق، از دسترفتگی و حقایق نهانی را روایت میکند. از همین روست که هرگز ترکم مکن خیلی زود جایش را میان بهترین آثار او باز میکند. رمان تکاندهندهای است آکنده از احساس شکنندگی انسان معاصر، خاطرات بهیاد ماندنی شخصیتهایی که رفتهرفته به حقیقت دوران کودکی به ظاهر شاد و نیز ...
وقتی یتیم بودیم
این رمان نیمه پلیسی به کندوکاو در زندگی یک کارآگاه خصوصی ژاپنالاصل که در انگلستان زندگی میکند، پرداخته است. نام شخصیت اصلی این رمان کریستوفر بنکس است. رمان در سالهای دهه 1930 میگذرد و کریستوفر بنکس مشهورترین کارآگاه انگلستان است. همه مردم لندن درباره پروندههای او صحبت میکنند. ولی معماری حل نشدهای همواره ذهنش را مشغول کرده است: معمای ناپدید ...
هنرمندی از جهان شناور
... در طول این سالها نکات زیادی آموختهام. از تفکر درباره جهان عیش، و تشخیص زیبایی شکننده آن، بسیار آموختهام. اما حالا احساس میکنم وقتش رسیده که به مسائل دیگر بپردازم. سنسه، عقیده من این است که در زمانه دشواری مثل این، هنرمندان باید بیاموزند برای چیزهای ملموستری ارزش قائل شوند، نه آن چیزهای لذتبخشی که با نور صبحگاهی ناپدید ...