رمان خارجی

زهیر

(O zahir)

زهیر یک رمان است که نام آن از داستان EL Zahir «خورخه لوئیس بورخس» اقتباس شده است. بورخس مفهوم زهیر را متعلق به سنت اسلامی می‌داند و حدس می‌زند در آغاز سدة هجدهم مطرح شده باشد. زهیر به عربی یعنی بیش از حد تابناک، مرئی، حاضر، چیزی که نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. چیزی یا کسی که وقتی برای اولین بار با آن ارتباط پیدا می‌کنیم، کم کم فکر ما را اشغال می‌کند، تا جایی که نمی‌توانیم به چیز دیگری فکر کنیم. ماجرای این کتاب با ناپدید شدن همسر یک نویسنده که به عنوان خبرنگار جنگی فعالیت می‌کند، آغاز می‌شود.

آرش حجازی
کاروان
9789648497106
۱۳۸۴
۳۸۴ صفحه
۵۹۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
پائولو کوئیلو
صفحه نویسنده پائولو کوئیلو
۶۳ رمان او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
دیگر رمان‌های پائولو کوئیلو
سفر به دشت ستارگان
سفر به دشت ستارگان سن‌ژاک‌دوکومپوستل دیری است که از قرون وسطا زائران راه عرفان و حقایق درونی را به خود جذب کرده است. پائولو کوئیلو در سال 1986 به زیارت این دیر می‌رود. در این سفر او به راستی تغییر می‌کند. مکاشفه در آن سفر وی را به این اعتقاد می‌رساند که کشف رمز و رازهای زندگی در مسیر انسان‌های عادی نیز هست. و ...
جاسوس
جاسوس جاسوس نام رمانی نوشته پائولو کوئیلو است که از سوی جهان کتاب منتشر کرده است. ماه اکتبر سال 2017 که فرا برسد، یک سده از مرگ پرسش‌برانگیز ماتا هاری، سپری شده است. سرگذشت پرفراز و نشیب این زن که به اتهام جاسوسی علیه فرانسه در برابر جوخه اعدام ایستاد، چه در چند پاراگراف صفحه‌ای از ویکیپدیا و چه در زندگینامه‌ای ...
ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد
ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد این رمان ماجرای دختر جوانی است به نام ورونیکا که با وجود داشتن یک زندگی به ظاهر رضایت‌بخش، اقدام به خودکشی می‌کند، زیرا به دلیل احساس خلاء در وجودش، زندگی را مطابق میل خود نمی‌یابد. اما اطرافیان، او را که با خوردن قرص دست به خودکشی زده، روانه بیمارستان می‌کنند. او که اینکه از مرگ نجات پیدا کرده، خود را ...
دست‌نوشته‌های آکرا
دست‌نوشته‌های آکرا دلم می‌خواست این‌طور شروع کنم: اکنون که در پایان زندگی‌ام هستم، برای کسانی که پس از من به این جهان می‌آیند، هر آنچه را در زمان این جهان آموخته‌ام به یادگار می‌گذارم. باشد که استفاده خوب از آن بکنند.
11 دقیقه
11 دقیقه و ناگهان زن گناهکار شهر، حاضر شد. زنی که می‌دانست مسیح در خانه مرد فریسی در حال غذا خوردن است. بطری مرمرین محتوی معجون را برداشت. پشت سر او ایستاد. کنار پاهایش نشست، پاهایش را با اشک چشمانش شستشو داد، آنها را با موهای سرش خشک کرد، پاهایش را بوسید، پاهایش را با معجون تقدیس کرد. مرد فردیسی که او ...
مشاهده تمام رمان های پائولو کوئیلو
مجموعه‌ها