مجموعه داستان خارجی

آبی ماورای بحار

کابوس‌هایم، همیشگی‌اند. اما وقتی خودم به پای خودم آمده‌ام به این دنیای نحس کلمات، که ارواح اشیا و آدم‌هایند، به طمع کام گرفتن از کلمات، دیگر چه جای گله... آن برج‌ها برای من و برای این داستان‌ها فقط آن دو برج خاص نبودند. برای تمرکز که پلک می‌بستم، پشت پلک‌هایم، شکل وهم آلود تل ویرانه‌شان هم، شکلی بود که در کابوس‌های گذشته تا حال حالا تناسخ داشته است... وقتی که از دیار، کتابی مصور از واقعه، به دستم رسید، و دیدم که ندیده، صحنه‌هایی را دیده و نوشته‌ام... این بود شاید علت دیدن این یازده کابوس/داستان... شاید یک وحشت، انگیزه نوشتن این یازده وحشت بود...

مرکز
9789643057053
۱۳۸۶
۲۱۰ صفحه
۶۸۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های شهریار مندنی‌پور
مومیا و عسل
مومیا و عسل
ماه نیم‌روز
ماه نیم‌روز در آسمان، گاه به نیم‌روز، ماه زلالی دیده می‌شود: گویی شاهدی مشرقی است در کنار خورشید واقعیت. داستان‌های این مجموعه ـ خیره به چشم پلنگی که خون کودک انسان را در رگ دارد؛ کیمیا و عشق در مه جنگل‌های بلوط؛ ظهور ناگهانی سه مسافر در هواپیمایی اوج گرفته؛ گفت و گو در کنار چاهی بی‌انتها؛ و برای کوسه‌ها، رد خون ...
هشتمین روز زمین
هشتمین روز زمین «... صبح روزی، اوایل پاییز که سواران توفان و رعد و برق در افق دور محو شده بودند و سطوح زیر آسمانی بی‌لکه با شفافیتی ماقبل تاریخی می‌درخشیدند، خبر کوتاهی در روزنامه محلی ما درج شد: «شب گذشته، یکی از کارمندان صدیق و خدمتگزار اداره باستان‌شناسی، حین انجام وظیفه دچار سانحه گردید و جان باخت. کارکنان روزنامه این واقعه الم‌بار ...
شرق بنفشه
شرق بنفشه ... حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه‌نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره قسمت، سهم تو را هم از جهان درد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت سپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبک‌باری کن و بخوان. در این کتاب ...
مشاهده تمام رمان های شهریار مندنی‌پور
مجموعه‌ها