رمان خارجی

میشل استروگف

(Michel strogoff)

هرمس
9789643630416
۱۳۸۴
۴۶۴ صفحه
۹۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
چند ساعت در بنارس
چند ساعت در بنارس در شب ششم ماه مارس 1867 بر روی یکی از ساختمان‌های نیمه‌ویران شهر اورنگ آباد اطلاعیه‌ای چسبانده شد، که متن آن چنین بود: «هر کس زنده یا مرده یکی از رهبران شورش سپاهیان هندی را تسلیم کند، 2000 لیره جایزه می‌گیرد. وی نواب دندونیت نام دارد و به نام ... مشهور است.» بر روی آن اطلاعیه، لقبی که دندونیت به ...
5 هفته در بالن
5 هفته در بالن روز یکشنبه و ساعت شش صبح با طلوع خورشید، ابرها پراکنده شدند و با نمایان شدن افق، نسیم ملایم و روح‌بخشی همراه با پرتو زیبای خورشید بر آسمان نشست. زمین زیبای آفریقا که اکنون با باران شب خیس و تازه شده بود زیر پای مسافران پدیدار شد. به نظر می‌رسید که بالون در میان ابرها و جریان‌های مخالف فقط دور ...
رمزگشایی در آمازون
رمزگشایی در آمازون حدود 1 ماه گذشت و به دستور گارل کشتی بزرگ «جانگادا» با تمام لوازم آن تحت سرپرستی چند مهندس و یک‌صد و پنجاه کارگر سیاه‌پوست کار بلد ساخته شد، این کشتی بزرگ مانند ناوی بود که در موقع احتیاج می‌توانست با دزدان دریایی و حوادث احتمالی مقاومت کند.
مسافرت به مرکز زمین
مسافرت به مرکز زمین داستان مسافرت به مرکز زمین از آثار شیرین و خواندنی ژول ورن، نویسنده نامدار فرانسوی، است. در این داستان خواننده با دانشمند پژوهنده و سخت‌کوشی به نام «پروفسور لیدنبروک» آشنا می‌شود. لیدنبروک برحسب تصادف، ضمن مطالعه، نامه‌ای می‌یابد که در آن راه دست ‌یافتن به مرکز زمین نموده شده است. او، که حقیقت‌جوی ناشکیبایی است، بی‌درنگ بار سفر می‌بندد و ...
زیرزمین اژدها
زیرزمین اژدها به طرف اسطبل رفتند. اسب‌ها در آن‌جا تنها بودند و مثل این بود که نفس‌نفس می‌زدند و شیهه‌های بلند می‌کشیدند. به یکی از میله‌های ساک همیشگی کارل آویخته بود و کتاب حساب او هم در کناری افتاده بود، مارسل متوجه شد که چراغ دستی او هم در سر جایش نیست و این خود دلیل تازه‌ای بود که کارل به درون ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها