۱۶ رمان
کورت وانِگات جونیور، نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایههای علمیتخیلی است که از میان آنها گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳)، سلاخخانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفتهاند. در سال ۱۹۹۹ آستروئید یا سیارک ۲۵۳۹۹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند.
کورت وانگات در شهر ایندیاناپولیس در ایالت ایندیانا به دنیا آمد. پس از آن که در رشتهٔ زیستشیمی از دانشگاه کورنل فارغالتحصیل شد، در ارتش نامنویسی کرد و برای نبرد ...
زمان لرزه
رمان بسیار لذت بخش... تصویری که ونهگوت از همسر اولش، برادرش و خواهرش ارایه میدهد. زیبا، دقیق انتقادآمیز و دوست داشتنی است. نیویورک تایمز
حاشیهگوییها، جملات قصار و خاطرات به یاد ماندنی به همراه نبوغ مهار ناپذیر و تخیل قوی مسحور کنندهی ونهگوت، اثری بینظیر و تکان دهنده خلق کردهاند.
جیسون تامپسون، ماهناهمهی هرپراند کویین
زمان لرزه دلنشین، خارقالعاده و غیر متعارف ...
انفیهدان باگومبو
همه افراد زنده و مرده کاملا از سر اتفاق اینجا آمدهاند، و نباید ساختگی پنداشته شوند. برای حفاظت از بیگناهان هیچ اسمی را تغییر ندادهام. فرشتهها در چارچوب امور بهشتی حافظ بیگناهاناند.
خدا حفظتان کند آقای رزواتر
بیخیال همه آن نویسندههای با استعدادی که بلدند خیلی قشنگ، یک لحظه خیلی قشنگ از زندگی خیلی کوتاه یک آدم را توصیف کنند؛ وقتی که این همه کهکشان وجود دارد که از ازل توی این دنیا بودهاند و میلیونها میلیون موجود توی آنها هست و میلیونها میلیون موجود قرار است که توی آنها به دنیا بیایند و از دنیا برود. ...
محبوس
من پیرترین و ناشناختهترین برنامهریز واتر گیت بودم، گمانم چیزی که باعث شد اینقدر غیرجذاب به نظر برسم این بود که قدرت و ثروت بسیار کمی برای از دست دادن داشتم. برنامهریزان، گردنکلفتهای مملکتی بودند. وقتی دستگیر شدم، مثل کسی بودم که روی یک سهپایه کوچک لب یک چشمه نشسته است. تنها کاری که میتوانستند با من بکنند این بود ...
پیانوی خودنواز
... پیرمرد که مبهوت افت و خیزهای آرام و منظم کلیدهای پیانوی خودنواز شده بود، گفت: «میبینی دکتر چهطور بالا و پایین میرن! انگار یه عاشق داره آهنگ مینوازه.» موزیک که به اندازه پنج سنت، خوشی نواخته بود، یکدفعه قطع شد. اما پیرمرد هنوز داشت فریاد میزد: «مو به تن آدم سیخ میشه دکتر. انگار یه روح پشت کلیدا نشسته ...