رمان خارجی

طنزهای وودی آلن (بی بال و پر)

(Without feathers)

در این‌که دنیایی نامرئی وجود دارد، شکی نیست. مسئله این‌جاست که این دنیا تا مرکز شهر چقدر فاصله دارد و شب‌ها تا کی باز است؟ حوادث مرموز مرتبا اتفاق می‌افتند. یکی جن و پری می‌بیند. یکی سر و صدا می‌شنود: و یکی از خواب می‌پرد و می‌بیند که دارد توی هوا راه می‌رود.

ماه ریز
9789647729147
۱۳۸۸
۱۳۸ صفحه
۲۵۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
وودی آلن ۲۲ رمان Woody Allen (born Allen Stewart Königsberg) is a three-time Academy Award-winning American film director, writer, actor, jazz musician, comedian and playwright. His large body of work and cerebral film style, mixing satire, wit and humor, have made him one of the most respected and prolific filmmakers in the modern era. Allen writes and directs his movies and has also acted in the majority of them. For inspiration, Allen draws heavily on literature, philosophy, psychology, Judaism, European cinema and New York ...
دیگر رمان‌های وودی آلن
دوباره اون آهنگو بزن سم از این آب ننوشید
دوباره اون آهنگو بزن سم از این آب ننوشید این دو نمایش‌نامه وودی آلن نخستین تجربه‌های اویند در تئاتر برادوی و هر دو هم بعدتر با بازی خود او به فیلم در آمدند، کمدی‌هایی سرزنده و شوخ و شنگ و پرشتاب که غالب درون‌مایه‌ها و دغدغه‌های همیشگی آثار آلن را در خود دارند، پیچیدگی‌ها و بحران‌های روابط عاطفی، نسبیت‌های اخلاقی و تقارن‌ها و تصادف‌هایی که مسیر زندگی آدمی را ...
متل ماه عسل از نو بزن سم
متل ماه عسل از نو بزن سم سام: من اون شخصیت رو دوست داشتم. نوشته‌های تو خیلی کندن... اون داستان پست مدرنیستیت در مورد اون ملحده که هشتاد سال توی یه اتاق خالی، بی که تکون بخوره، تنها می‌نشست چون که می‌خواست زندگیش آهسته بگذره... خوابم برد اصلا... خاخام: امروزه بسی باب است انسان‌ها الحاد را ستایش کنند، اما دمی که در بستر مرگند، روحانی‌ای می‌طلبند تا ...
بی‌بال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن)
بی‌بال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن) من و گوگن دوباره دعوایمان شد و او قهر کرد رفت تاهیتی! وسط کشیدن دندان یکی از بیماران بود که صدایش کردم. زانویش را روی قفسه سینه آقای نات فلدمن گذاشته بود و با انبر دندان کرسی بالا، سمت راست را گرفته بود. طبق معمول در حال تقلا بود که من از اقبال بدم وارد اتاقش شدم و پرسیدم که آیا کلاه ...
قابل توجه نوابغ فقط پول نقد
قابل توجه نوابغ فقط پول نقد تابستان پارسال یک روز پس از مقداری دویدن در طول مسیر خیابان پنجم که به عنوان یک برنامه بدن‌سازی برایم در نظر گرفته شده بود تا امید به زندگی را به اندازه امید یک معدنچی قرن نوزدهمی در من کاهش بدهد، مقابل کافه بیرونی هتل استن‌هوپ توقف کوتاهی کردم تا دستگاه تنفسی ضعیفم را با یک پیچ‌گوشتی تگری مرمت و ...
هرج و مرج محض
هرج و مرج محض سیمینوف گفت: «نمی‌خوام اسم ببرم، اما سال‌ها قبل یه سرمایه‌گذار بانکی بود که نتونست بچه‌اش را بفرسته یه مهدکودک درست و حسابی. می‌گن بچه‌اش رسوایی به بار آورده و نتونسته نقاشی انگشتی بکشه. بگذریم، پسره که مدرسه مورد نظر پدر و مادرش راهش ندادن، مجبور می‌شه... نمی‌دونم چه جوری بگم...» «مجبور می‌شه که چی؟ بگو! من طاقتش رو دارم!» «بزار این جوری برات ...
مشاهده تمام رمان های وودی آلن
مجموعه‌ها