مجموعه داستان داخلی

آتش و آواز

نگیما
9789647905749
۱۳۸۵
۱۸۰ صفحه
۳۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های منصور یاقوتی
داستان‌های آهودره
داستان‌های آهودره ضجه دردآلود نیم‌تاج تا پشت آبادی می‌رسید. ناله او شبیه زوزه جانور بی‌پناهی بود در محاصره خیل وحوش. گوشه دیوار، روی خاکستر مچاله شده بود و شوهرش، بهرامی، با یک دست موهایش را می‌کشید و با کف دست دیگرش مثل پارو، پهن و سخت و زمخت بود، به صورت زنش می‌کوبید.
تنهاتر از ماه
تنهاتر از ماه هر دو خسته بودیم. هر دو گرسنه. با خشم و نفرت، یال‌های رف گرفته و دشتی را که مانند پوست خرگوش سفید بود و تپه‌های بی‌برکت و خفته در زیر پوستین برف را در می‌نوردیدیم. خاموش و بی‌صدا، او در پیش و من در پی، حرکت می‌کردیم. نه احساس سرما و نه چشم بر راه‌های کوبیده شده. رد پنجه‌های مادر، پهن ...
بن‌بست
بن‌بست ... ـ اقرار می‌کنید که مامور را حین انجام وظیفه خلع سلاح کرده و او را کتک زده‌اید؟ ـ اقرار می‌کنم، او هم مرا کتک زد و دندانم را شکست. ـ بسیار خوب! سلاح ژ3 را با یک خشاب فشنگ چکار کرده‌اید؟ ـ یاغی رامیار از من دزدید. ـ یاغی رامیار کجاست؟ ـ تو کوه‌ها. ـ کدام کوه؟ ـ نمی‌دانم. ـ از کی یاغی رامیار را می‌شناسی؟ ـ نمی‌دانم. ـ یعنی ...
چشم هیچکاک
چشم هیچکاک مرد عینکی لاغری کنار گوری نشسته بود. دسته سمت چپ عینکش شکسته شده و با نوار چسب سرهم‌بندی شده بود. مردی محجوب و متواضع بود. کتابی در دستش بود که روی جلد آن نقاشی ایرانی تصویری از یک بوف کور کشیده بود. مرد داشت صفحه نخست کتاب را زمزمه می‌کرد: در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته ...
مشاهده تمام رمان های منصور یاقوتی
مجموعه‌ها