رمان خارجی

غبرستان حیوانات خانگی

(Pet sematary)

دکتر لوئیس کرید به همراه خانوده‌اش به خانه‌ای در خارج از شهر نقل مکان می‌کند. در همسایگی این خانه، جود کرندال زندگی می‌کند که رابطه دوستی نزدیکی با لوئیس برقرار می‌کند. کمی دورتر از این خانه، قبرستانی وجود دارد که نام آن، بر اثر اشتباه املایی بچه‌ها، غبرستان حیوانات خانگی گذاشته شده است. بچه‌های آن منطقه حیوانات خانوادگی خود را در این قبرستان دفن می‌کنند. در روز جشن شکرگزاری، زمانی که خانواده لوئیس در شیکاگو هستند، گربه آیلی، دختر لوئیس در جاده کنار خانه تصادف می‌کند. جود، لویس را همراه خود به قبرستانی عجیب در پشت غبرستان حیوانات خانگی می‌برد تا گربه را در آنجا به خاک بسپارد. روز بعد، گربه به خانه باز می‌گردد... زنده است. اما انگار چیزی مرده درونش وجود دارد... بوی مرگ می‌دهد. اتفاقات ترسناک دیگری هم در راه است. دخالت در کار مرگ عواقبی دارد...

9786001193477
۱۳۹۱
۵۶۲ صفحه
۸۸۵۲ مشاهده
۲ نقل قول
استفن کینگ
صفحه نویسنده استفن کینگ
۲۶ رمان استیون ادوین کینگ نویسنده آمریکایی خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونه‌های وحشت و خیال‌پردازی است.
دیگر رمان‌های استفن کینگ
چیزهای ضروری 2 (2 جلدی)
چیزهای ضروری 2 (2 جلدی) بازشدن یک فروشگاه تازه به نام چیزهای ضروری در یک شهر کوچک به نام کاسل در ایالت مین جوششی در شهر پدیدار می‌کند. مدیر فروشگاه یک مرد میانسال خوش چهره و آقامنش به نام لیلاند گرانت است که به نظر می‌رسد همیشه چیزی در فروشگاهش دارد که دقیقا مناسب خواسته یکی از اهالی شهر است. چیزهای متنوع از بلیت مسابقه ...
رویای سیاه (آهنگ آخر دنیا 1) 3 جلدی
رویای سیاه (آهنگ آخر دنیا 1) 3 جلدی یک بیماری ویروسی، ساخته دسته بشر، دامنگیر انسان‌ها می‌شود. این بیماری کشنده که شباهت بسیاری به آنفولانزا و ذات‌الریه دارد، به شکل وحشتناکی انسان‌ها و حتی بعضی از حیوانات را از پا درمی‌آورد و فقط عده کمی از آن جان سالم به در می‌برند. بازماندگان، بر اساس خوابی مشترک که مسیر آینده را نشان‌شان می‌دهد، به دنبال انسان‌های زنده دیگر، ...
شیوه تنفس
شیوه تنفس
منطقه مرده
منطقه مرده زمانی که جان اسمیت از کالج فارغ‌التحصیل شد، دیگر خیلی وقت بود که خاطره روی یخ افتادن ژانویه سال 1953 را فراموش کرده بود. حتی چند سال پیش از آن، یعنی وقتی که دبیرستان را تمام کرده بود، به سختی یادش می‌آمد که در آن اتفاق چه بلایی سرش آمده است. پدر و مادرش هم که اصلا از جریان خبر ...
داستان‌های پراکنده
داستان‌های پراکنده برنت گلوله‌ها را روی ریل سمت چپ ردیف کرد... کنار ریل به صف شدیم. گلوله‌ها جلو چشم‌های مصمم‌مان می‌درخشیدند. جان اولین کسی بود که صدای قطار را شنید، و وقتی به دستور برنت جلوتر رفتیم متوجه شدم دارم تند و تند زیر لب دعا می‌خواند. دووی کمی دورتر در سمت راست من ایستاد. صدای غرش واگن‌های قطار نزدیک شد، و کمی ...
مشاهده تمام رمان های استفن کینگ
مجموعه‌ها