یک عکس بزرگ از مریلین مونرو به دیوار زده بودند. اولین بار بود که میدیدم چنین عکسی را به دیوار اداره پست زدهاند. مریلین روی یک قطعه بزرگ قرمزرنگ دراز کشیده بود. روی دیوار پستخانه غریب به نظر میآمد؛ ولی البته من در این منطقه غریبتر بودم.
57 داستان کوتاه
آیا میدانستید که عقاب قبل از شروع طوفان متوجه نزدیک شدنش میشود؟
عقاب به نقطهای بلند پرواز میکند و منتظر رسیدن باد میشود.
پرسه در حوالی داستان امروز (15 داستان از 15 نویسنده) مجموعه داستان
با نویسندههای این داستانها آشناییهای کوتاه یا طولانی و به علتهای مختلف و متفاوت داشتهام، برخیشان جوان بودهاند (یک نفرشان هجده ساله حتا) و برخیشان نزدیک به سنوسال خودم. به جز یکی هیچ کدام تاکنون کتابی منتشر نکردهاند، گرچه اغلبشان مجموعهیی اکنون آمادهی انتشار دارند.
خریدن لنین
مادرم همه چیز میخواند جز کتاب. آگهی روی اتوبوسها، از سر تا ته منوها وقتی غذا میخوردیم، و بیلبوردها، هرچیزی که جلد نداشت برایش جالب بود. برای همین وقتی نامهای را در کشو من پیدا کرد که خطاب به او نبود، آن را هم خواند... خریدن لنین مجموعه داستانی است درباره عشقهای بر زبان نیامده، مادران دلنگران، پدرانی با ای ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
قصههایی برای 7 سالهها
قصههایی برای هفت سالهها، مجموعه 10 قصه است. قصههایی مثل: شلوار جادویی، گاوها دراز نمیکشند و کفشهای فوتبال پرنده را بخوان! همانطور که از اسم قصهها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث میشود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرمکننده باشد. بهتر است قصهها را بخوانید، تا هم لذت ببرید و هم به درستی ...