رمان خارجی

نام‌ناپذیر

3گانه ساموئل بکت مالوی مالوی می‌میرد نام‌ناپذیز

سهیل سمی
ثالث
9789643809089
۱۳۹۳
۲۲۴ صفحه
۱۰۵۶ مشاهده
۴۳ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
اما ابرها
اما ابرها پس بار آخری که قصه پرغصه گفته شد همان‌طور نشستند انگار که بدل به سنگ شده باشند. از تک پنجره سپیده‌دم نوری نتاباند. از خیابان صدای احیایی نمی‌آمد. یا غرق در که می‌داند چه افکاری بودند که آنان اعتنایی نکردند؟ به روشنای روز به صدای احیا. که می‌داند چه افکاری. افکار، نه، افکار نه. اعماق عقل. غرق در که می‌داند ...
مرفی
مرفی خورشید بی‌آن‌که چاره دیگری داشته باشد، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمه‌ای در وست برامپتن، خارج از نوررس نشسته بود. او این‌جا در قفسی جمع‌ و جور و شمالی ـ غربی که چشم‌اندازی یکپارچه به قفس‌های جمع و جور و جنوبی ـ شرقی داشت، حدودا شش ماه آزگار خورده و نوشیده و ...
اولین عشق
اولین عشق درست یا نادرست، من زمان ازدواجم را با مرگ پدرم مرتبط می‌دانم. شاید در کرات دیگر روابط دیگری حاکم باشد. پیش از این، مشکل بود آن‌چه را که فکر می‌کردم می‌دانم، به زبان بیاورم. تا جایی که می‌دانم، چند وقتی از مرگ پدرم نگذشته بود که سر قبرش رفتم و آن روز، تاریخ مرگش را یادداشت کردم. فقط تاریخ مرگش ...
مالون می‌میرد
مالون می‌میرد عاقبت با همه حرف‌ها من به زودی خواهم مرد. شاید ماه دیگر، آن‌وقت یا ماه آوریل خواهد بود یا ماه مه. چون هنوز اول‌های سال است، من این را از هزار نشانه کوچک می‌فهمم. شاید اشتباه می‌کنم، شاید تا روز یحیای تعمیددهنده، یا حتی چهارده ژوییه، روز جشن آزادی، زنده بمانم.
مالون می‌میرد
مالون می‌میرد مردن، پیش از مول مردن،‌با مول مردن، روی مول مردن و غلتیدن، مرده بر مرده، در میان مردمان بیچاره، و دیگر در میان زندگان ناگزیر به مردن نبودن. این‌ها هم نه؛ حتی این‌ها هم نه،‌ ماه من در زیر این‌جا بود، بسیار زیر، کمترین چیزی که می‌توانستم آرزو کنم، و یک روز، خیلی زود، ‌یک شب زمین‌تاب،‌ در زیر خاک،‌ ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها