رمان ایرانی

آسمان تو چه رنگ است امروز

زمانی که نه حق خواستن داری و نه یارای دل کندن و فراموش کردن، زمانی که نمی‌توانی بر عشقی نقطه پایان بگذاری، تنها راهی که برایت می‌ماند، رفتن است. رفتن به جایی که تداعی کننده خاطرات بی‌شمارت نباشد.

پرسمان
9786001871245
۱۳۹۳
۶۳۲ صفحه
۵۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های بهاره باقری
اسپیدژ
اسپیدژ کافه همون کافه همیشگی بود، با همون عطر مست‌کننده قهوه، همون چیدمان، همون موسیقی روح‌نواز و همون اتمسفر... اما من دیگه همون آدم نبودم. به جای خالیت نگاه می‌کردم و طعم دلتنگیم برای تو به تلخی طعم قهوه شده بود...
آبی آرام
آبی آرام نرگس می‌توانست صدای ضربان قلبش را بشنود که تنها در پی آزادی و رهایی بود. رهایی از خانه‌ای که پدر نمی‌گذاشت به میل خودش زندگی کند. سال‌ها این رویا به وجودش گرما می‌بخشید که سرانجام روزی بتواند با دعای خیر خانواده‌اش خانه را ترک کند و برای خودش زندگی مستقلی تشکیل دهد، ولی هنوز هم شک داشت این رویا به ...
زندگی شاید همین باشد
زندگی شاید همین باشد هی فلانی، زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی‌خواهی‏، من گمانم زندگی باید همین باشد...
به قلم ماهور
به قلم ماهور -
زیر سایه افرا
زیر سایه افرا «زیر سایه افرا» رمانی پرماجرا و گاه طنزآلود در مورد بهار، دختری شوخ و سرزنده است که بنابر پیشنهاد عمویش برای کار به کشور کانادا مهاجرت می‌کند و در آن‌جا با چالش‌های جدیدی مواجه می‌شود که می‌بایست خود را با آن‌ها سازگار کند. در آن میان به دنبال دوستی قدیمی نیز می‌گردد که به طور ناگهانی از زندگی‌اش خارج شده ...
مشاهده تمام رمان های بهاره باقری
مجموعه‌ها