نمایش‌نامه

لیر شاه

(King lear)

به عقیدة بسیاری از ناقدان سخن، گذشته از هملت، لیر شاه از نظر ادبی بر دیگر نمایش‌نامه‌های شکسپیر برتری دارد. شکسپیر این اثر را در دوران اوج نبوغ خود نوشته است. گویا آن را از داستان‌های کهن قوم سلت گرفته و با استادی و چیره‌دستی تمام، با داستان دیگری به‌هم آمیخته و بدین گونه اثری‌ بدیع پدیدآورده است. لیر شاه، پادشاه کهن سال انگلستان، قلمرو خویش را بر اثر نادانی و سبکسری به دو دختر ناسپاس و چاپلوس خود می‌بخشد و دختر کهتر را که از چرب‌زبانی و مداهنه پرهیز دارد، از این بخشش محروم می‌کند. اما این دو دختر چنان با پدر پیر خویش بدرفتاری و گستاخی می‌کنند که او دیوانه می‌شود و درمیان طوفانی سهمگین سر به بیابان می‌گذارد. این قسمت از نمایش نامه نقطة اوج هیجان و بحران داستان "لیر" است و پرتو درخشان نبوغ شکسپیر را وضوع تمام نشان می‌دهد. سرانجام،"لیر" دیوانه، جسد بی‌جان دختر کهتر خود را، که به دست گماشتگان خواهرانش از پای در آمده است، در آغوش می‌گیرد و از رنج زندگی رهایی می‌یابد.

جواد پیمان
9789644452512
۱۳۸۲
۲۹۸ صفحه
۱۲۳۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
هملت
هملت بودن یا نبودن، حرف در همین است. آیا بزرگواری آدمی بیش در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستم‌پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتننه و آشوب سلاح برگیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن، نه بیش، و پنداری که ما با خواب به درد‌های قلب و هزاران آسیب طبیعی ...
اتللو
اتللو آه، ای روح من، فتنه این‌جا خفته است، همه را او موجب شده. و شما، ای ستارگان آرزمگین، مپسندید که با شما بگویم چه کرده است! همه را او سبب شده. اما خونش را نخواهم ریخت، و این پوست سفید‌تر از برف را، که هم‌چون مرمری که بر گور‌ها می‌نهند صاف است، زخمدار نخواهم کرد. با این همه، باید بمیرد. ...
اتللو
اتللو آه، ای روح من، فتنه این‌جا خفته است، همه را او موجب شده. و شما، ای ستارگان آرزمگین، مپسندید که با شما بگویم چه کرده است! همه را او سبب شده. اما خونش را نخواهم ریخت، و این پوست سفید‌تر از برف را، که هم‌چون مرمری که بر گور‌ها می‌نهند صاف است، زخمدار نخواهم کرد. با این همه، باید بمیرد. ...
داستان شورانگیز بازرگان وندیکی
داستان شورانگیز بازرگان وندیکی آنتونیو: او را به خودش واگذار، بیش از این به التماس‌های بیهوده پی او نمی‌روم. او با جان من کار دارد، جهت آن را خوب می‌دانم. بارها کسانی را که او دنبال کرده بود و به فغان نزد من آمده‌اند خلاص کرده‌ام ، بنابراین کینه مرا در دل گرفته. سالانیو: یقین دارم دوک اخذ این جریمه را روا نخواهد دانست.
شب دوازدهم
شب دوازدهم معصیت قتل، از عشقی که قرار است پنهان بماند، رسواتر نیست. شب عشق، روز است... ای سزاریو، سوگند به گل‌های سرخ بهاری، به عفت، به شرافت، به صداقت، به مواردی از این دست، که با همه غرورت، تو را آن چنان عاشقم که عقل و منطق را یارای کتمان شیدایی‌ام نیست. به زحمت دلیلی مجوی که چون تو را خواستگارم، ...
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها