رمان خارجی

مردمان فرودست

(Les pauvres gens)

کتاب « مردمان فرودست» همان‌طور که می‌دانیم اولین کتاب داستایفسکی است. نخستین گام در راهی که از او یکی از نام‌آورترین نویسندگان جهان را ساخت. سبک نوشتاری بسیار ساده و حتی عامیانه است. 2 نفر که تحصیلات چندانی ندارند، در کمال سادگی و بی‌پیرایگی، غم و قصه‌ها، ناراحتی‌ها و محبت صمیمانه‌شان را طی نامه‌هایی با هم رد و بدل می‌کنند. همین سادگی و بی‌پیرایگی بود که 2 منتقد بزرگ و صاحب‌نام روس: بلینسکی و نگراسوف را چنان به شوق آورد که اعلام کردند ستاره درخشانی در عالم ادبیات روس ظهور کرده است. پیش‌بینی‌شان درست بود و داستایوفسکی گامی بسیار بلندتر از آن‌چه آن‌ها حدس می‌زدند، نه تنها در ادبیات ملت روس، بلکه در همه جهان برداشت.

پرویز شهدی
به‌سخن
9786009484454
۱۳۹۴
۲۲۴ صفحه
۱۸۰۹ مشاهده
۵ نقل قول
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
بیچارگان
بیچارگان بیچارگان نخستین رمان فئودور داستایوسکی رمان‌نویس مشهور روس است. رمان به صورت روایت‌نامه‌ای میان دو تن است. که ترجیح می‌دهند به جای دیدار حضوری با هم به جهت شایعات همسایگان از طریق مستخدمه‌ای با هم نامه نگاری کنند.
شاهکارهای کوتاه (6 داستان) مجموعه داستان
شاهکارهای کوتاه (6 داستان) مجموعه داستان زن جوانی، میان گروه دعاخوانان، نزدیک در ورودی زانو زده بود. اردنیف از میان گروه بینوایان و سائلین بکف و زن‌های فقیر ژنده‌پوش که در انتظار صدقه بودند، راهی برای خود باز کرد و کنار زن جوان زانو زد. لباسشان به هم می‌خورد. اردنیف صدای نفس ناآرام زن جوان را که همراه دعا از دهان نیمه‌بازش بیرون می‌آمد می‌شنید. چهره ...
شب‌های روشن (1 داستان عاشقانه از خاطرات 1 رویاپرداز)
شب‌های روشن (1 داستان عاشقانه از خاطرات 1 رویاپرداز) کمی دورتر، زنی که به میله‌های نرده تکیه داشت به آب تیره کانال خیره مانده بود. کلاه زرد رنگ زیبایی بر سر و شنل کوتاه و سیاه رنگی بر شانه داشت. با خود فکر کردم:‹‹دختر جوانی است که مطمئنا موهای سیاهی دارد.›› ظاهرا صدای قدم‌هایم را نشنید. وقتی با نفس حبس شده و قلبی که به شدت می‌زد از کنارش ...
ابله
ابله در یکی از روهای آخر نوامبر، ساعت نه صبح، قطاری روی ریل راه‌آهن وارسا - پترزبورگ با آخرین سرعت به شهر پترزبورگ نزدیک می‌شد. هوای صبحگاهی آن‌قدر مرطوب و مه‌‌آالود بود که روشنایی روز با هزاران سختی خود را نمایان می‌کرد؛ و چند متر آن طرف‌تر از پنجره‌های قطار هیچ‌چیزقابل تشخیص نبود.
جنایت و مکافات
جنایت و مکافات در غروبی داغ از نخستین روزهای ماه ژوییه، جوانی از اتاقک زیر شیروانی خود در محله «نجاران» خارج شد و به خیابان اصلی قدم گذاشت، آن چنان‌کهگویی نمی‌دانست به‌کجا می‌خواهد برود، نرم نرمک مسیر پل «کوکوشکین»را در پیش گرفت.
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها