مجموعه داستان خارجی

گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان

پیش‌تر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او هم‌چنان کم و بیش توی کافه‌های شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانه‌ها می‌شود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ می‌پوشد و با سندل راه می‌رود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی که تازگی شنیده‌ام اسمش «پونی» است و مدتی پیش، مدرن به حساب می‌آمد،..

9789647002738
۱۳۹۴
۱۶۸ صفحه
۱۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
57 داستان کوتاه
57 داستان کوتاه آیا می‌دانستید که عقاب قبل از شروع طوفان متوجه نزدیک شدنش می‌شود؟ عقاب به نقطه‌ای بلند پرواز می‌کند و منتظر رسیدن باد می‌شود.
صدای سوم (گزیده داستان‌های نویسندگان نسل سوم آمریکا)
صدای سوم (گزیده داستان‌های نویسندگان نسل سوم آمریکا) پیر می‌شویم اما تغییر نمی‌کنیم. پیچیده‌تر می‌شویم اما همچنان مانند خودهای دوران کودکی‌مان مشتاق شنیدن قصه‌ای بعد قصه‌ای هستیم. در مبحث کتاب شمارگان چندان مهم نیست زیرا تا وقتی فقط یک خواننده هم باقی‌ست باید امیدوار بود. هر داستان همکاری مشترکی‌ست میان نویسنده و خواننده، تنها جایی در جهان که دو غریبه با صمیمیت تمام به هم می‌رسند.
نمایش‌نامه‌های تک‌پرده‌ای
نمایش‌نامه‌های تک‌پرده‌ای پردینز: یادت می‌آید که من چطور او را به یک الهه یونانی تشبیه می‌کردم با پیراهن سفید، شیپور طلایی، با صندل و تاج گل. هیچ‌کس جز تو نمی‌دانست که من «شهرت» را به این شکل در نظر مجسم می‌کردم و به او اعتقاد داشتم و او را موجودی واقعی می‌پنداشتم. ایمان داشتم که یک روز خواهد آمد ولی همه مرا ...
زنی که با من در 1 خانه زندگی می‌کرد
زنی که با من در 1 خانه زندگی می‌کرد داستان، مادری را روایت می‌کند که عاشق فرزند و همسرش است و سعی می‌کند تا از آن‌ها در برابر ناملایمات محافظت کند. موضوع اصلی داستان، عشق است که در قسمت‌هایی با ترس درمی‌آمیزد. ابتدای داستان با تصویر خون آغاز می‌شود، خونی که نشانه خطر بر شمرده می‌شود و در انتها همین خون زندگی کل خانواده را غرق می‌کند. در روایت ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها