مجموعه داستان خارجی

گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان

پیش‌تر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او هم‌چنان کم و بیش توی کافه‌های شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانه‌ها می‌شود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ می‌پوشد و با سندل راه می‌رود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی که تازگی شنیده‌ام اسمش «پونی» است و مدتی پیش، مدرن به حساب می‌آمد،..

9789647002738
۱۳۹۴
۱۶۸ صفحه
۱۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
اگر دوباره زندگی را آغاز می‌کردم
اگر دوباره زندگی را آغاز می‌کردم این مجموعه داستان کوتاه اثری از نویسندگان جوانی است که تصمیم بر نوشتن گرفته‌اند و برای اولین‌بار نوشته‌اند با خواندن این مجموعه با بیست و دو نوع زندگی دوباره آشنا خواهید شد.
داستان‌های وحشت
داستان‌های وحشت
کلاف سردرگم (گزیده‌ای از داستان‌های امروز)
کلاف سردرگم (گزیده‌ای از داستان‌های امروز) ناگهان چون پلنگی خشمناک راه افتاد. اتفاقا این آقای معلم لهجه غلیظ شیرازی داشت و اصرار داشت که خیلی خیلی عامیانه صحبت کند. همین‌طور که پیش می‌آمد با لهجه خاصش گفت: ‹‹به‌به نره‌خر. مثل قوال‌ها صورتک زدی؟ مگه اینجا دسته هفت صندوقی آوردن؟››
هنر قصه
هنر قصه نیافتم! نیافتم! فریاد می‌زنم دوستانم کجایید؟ من به «آن‌ چیز» نیازمندم. پس، به عیادت کسانی که نمی‌شناسم می‌روم. اکنون می‌توان به آنچه در گذشته گذشته و آنچه بر زمین از موسیقی در من سیلان دارد سراپا عریان بایستم. نمی‌هراسم! هراس! تو بعدی از زندگی من بودی که هم اندازه نیاز و کوچکی در دوره‌ای آدم را فتح می‌کرد. حتی پرتویی ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها