مجموعه داستان خارجی

گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان

پیش‌تر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او هم‌چنان کم و بیش توی کافه‌های شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانه‌ها می‌شود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ می‌پوشد و با سندل راه می‌رود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی که تازگی شنیده‌ام اسمش «پونی» است و مدتی پیش، مدرن به حساب می‌آمد،..

9789647002738
۱۳۹۴
۱۶۸ صفحه
۱۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
10 سپتامبر
10 سپتامبر دیروز تلفن‌ات مرد. تنها آدم‌ها نیستند که می‌میرند... شماره‌های تلفن هم می‌میرند. هر کسی اعداد مهم در زندگی ‌اش را فراموش می‌کند: شماره پاسپورت، شماره پلاک آخرین ماشینی که خریده، شماره پلاک ماشین دوستش، مسافت زمین تا ماه و آمار مردم شهری که آنجا زندگی می‌کند. من نیز همان اعداد را فراموش کرده‌ام و به غیر از آن پنج رقم. ...
قصه‌های غریب
قصه‌های غریب شب‌ها دیگر چشم روی هم نمی‌گذاری! با خواندن قصه‌های این کتاب که پر است از جن و پری و روح و شبح گرفتار ترس و لرزی می‌شوی که نگو و نپرس! داستان‌هایی از ری بردبری، ترومن کاپوتی، نجیب محفوظ، مارک تواین و...
هنر قصه
هنر قصه نیافتم! نیافتم! فریاد می‌زنم دوستانم کجایید؟ من به «آن‌ چیز» نیازمندم. پس، به عیادت کسانی که نمی‌شناسم می‌روم. اکنون می‌توان به آنچه در گذشته گذشته و آنچه بر زمین از موسیقی در من سیلان دارد سراپا عریان بایستم. نمی‌هراسم! هراس! تو بعدی از زندگی من بودی که هم اندازه نیاز و کوچکی در دوره‌ای آدم را فتح می‌کرد. حتی پرتویی ...
چون عاشق نفرت از منی 2 (افسانه‌های پریان)
چون عاشق نفرت از منی 2 (افسانه‌های پریان) نجات دنیا را بگذارید بماند برای قهرمانان... آخر اشرار چیزی نمی‌خواهند جز حکمرانی بر جهان. سیزده نفر از نویسندگان مطرح و مشهور دنیا گرد هم آمده‌اند و با سیزده نفر از چهره‌های محبوب یوتیوب که راجع‌به کتاب ویدیو می‌گذارند، گروهی تشکیل داده‌اند. هدف‌شان این بوده که داستان‌های معروف را از منظر شخصیت‌های شرور ماجرا تعریف کنند. شخصیت‌های شروری که مردم اغلب ...
1 منهای 1 (مجموعه...
1 منهای 1 (مجموعه... اگر براق‌کننده جوان‌ترم می‌کرد، خوش‌تیپ نشانم می‌داد، پوستم را صاف می‌کرد، دندان‌هایم را ردیف می‌کرد و شکل دماغم را تغییر می‌داد؛ می‌دانستم حقه‌ی فنی ترسناکی در کار است و به‌جای آن که مثل یک ابله فریب بخورم، با مشت آینه اما بدون تردید خودم بود؛ نه جوان، نه خوش‌تیپ، نه هیچ‌چیز ویژه‌ای، کمی قوز کرده، شکمی نسبتا بزرگ، کیسه‌ای زیر ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها