ژان آنوی، نمایشنامهنویس و کارگردان برجسته فرانسوی که فقط برای تئاتر زندگی میکرد، در نمایشنامه جاودان آنتیگون مخاطب را با بطن زندگی انسان مواجه میکند؛ با داستانی تراژیک که در هر زمان و مکان ممکن است اتفاق بیفتد.
آماندا
حالا صبح است، ببینید در دنیا چه چیزهای اطمینانبخشی وجود دارد، گلهایی که میشود پریشان کرد، علفهایی که انسان میتواند بکند و در دستهایش له کند. این دستها نخواهند گفت: من نمیتوانم فراموش کنم... نمیخواهم خاطراتم از من فرار کنند. این دستها دوست ندارند، این دستها یک روز صبح در حالی که تغییر کردهاند بیدار خواهند شد... این دستها عاشق ...
رومئو و ژانت
ژان آنوی در سال 1910 به دنیا آمد، اولین نمایشنامهاش سمور است که در سال 1932 به اجرا در آمد. آنوی طی سالهای جنگ و بعد از آن به اقتباس از آثار کلاسیک میپردازد. از میان این آثار آنوی میتوان از آنتیگون 1944 اقتباس از سوفوکل، مدهآ 1953 اقتباس از اثر اورپید، چکاوک متاثر از سرگذشت ژاندارک و بکت در ...
بیتوس بیچاره
بیتوس: (از لای دندانها) بسیار خب، از در پشتی میرم بیرون.
(در درگاه آشپزخانه برمیگردد، یقهاش را بالا میکشد و به سردی زمزمه میکند.) متشکرم مادموازل، به خاطر نصیحتتون. مانعم شدین که دسته گلی به آب بدم. (با لحنی دردناک) اما اگه یه روز بتونم دوباره به شماها رو بیارم، شما تنها کسی هستین که از او شروع میکنم.
(بیرون میرود. ...