رمان خارجی

سامانتا

(-)

چون از قبل تصمیم گرفته‌اند که ما گناهکار هستیم، همیشه این اتفاق می‌افتد کارولین و نه تنها در مکزیکو. پلیس فکر می‌کند که می‌داند چه کسی مسئول است، بنابراین دیدگاه تونلی پیدا می‌کند؛ بقیه مظنونین را نادیده می‌گیرد و تمام مدارکی را که از حدس آن‌ها حمایت نمی‌کند، بی‌اهمیت می‌شمارند...

روشا
9786005595338
۱۳۹۶
۴۱۶ صفحه
۶۸۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جوی فیلدینگ
خاطرات قاتل
خاطرات قاتل خاطره چیز حیرت انگیزیه. خاطرات ما، ما را شکل می‌دهند. برای زندگی روزانه ما زمینه‌ای فراهم می‌کند و برای کارهای ما مقدمه‌ای می‌سازد. منطقی برای تصمیم‌های گاه تردیدآمیز به وجود می‌آورد. امروزه ما هرچه هستیم با چیزی که دیروز و روزهای قبل از آن بودیم به هم بافته شده‌ایم ـ در نقشی پیچیده بافته شده‌ایم ـ تکه‌هایی از گذشته برجسته‌تر ...
چارلی وب
چارلی وب الکس بی‌تفاوت گفت: رگه‌ای از تنفر در صدایش بود. چارلی گفت: و به خودش زحمت نداد فقدان همدردی‌اش را پنهان کند. الکس پرسید: - آن‌ها می‌خوردند و می‌خوابند و به طور متوسط دوازده سال بیش از آن‌چه به قربانی خود داده‌اند زندگی می‌کنند. به نظر من خیلی هم بد نیست.
بیگانه‌ای با من است
بیگانه‌ای با من است
آن‌جا نیست
آن‌جا نیست فکر می‌کنم اسم من سامانتاس، فکر می‌کنم دختر شما هستم. با شنیدن این جملات از آن سوی تلفن، قلب کارولین از حرکت ایستاد و بی‌اختیار به یاد پانزده سال پیش، در مکزیک افتاد. شبی که دنیایش در هم فروریخت. سفر به مکزیک قرار بود سفری دلچسب و همچنین جشن دهمین سالگرد ازدواجشان باشد. اما در بازگشت از شب مهمانی، اثری ...
مشاهده تمام رمان های جوی فیلدینگ
مجموعه‌ها