کودک و نوجوان

معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5)

(Il sorriso di Monna Topisa)

آهی کشیدم و گفتم: «هیچ‌جا سوراخ ‌موشِ خودِ موش نمی‌شه.» دیروقت بود و از اینکه برگشته بودم خانه خوشحال بودم. ولی وقتی از راه‌ پله‌ جلویی خانه بالا رفتم، فوری فهمیدم یک جای کار می‌لنگد. چرا درِ خانه باز بود؟ من که صبح قفلش کرده بودم. و چرا چراغ طبقه‌ بالا روشن بود؟ من وقتی از خانه بیرون می‌روم، همیشه همه‌ چراغ‌ها را خاموش می‌کنم. نوکِ ‌پنجه نوکِ‌ پنجه جلو رفتم و ساکت و بی‌سر و صدا رفتم توی خانه. از راهروی تاریک گذشتم. کنار درِ آشپزخانه ایستادم و یواشکی سر و پوزه‌ای آب دادم. درِ یخچال چارطاق باز بود!

هوپا
9786008655862
۱۳۹۶
۱۳۲ صفحه
۱۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جرونیمو استیلتن
۱۲ رمان A pseudonym of Elisabetta Dami, aka Thea Stilton.

Elisabetta Dami is an Italian author that currently resides in Italy. She is the author of the Geronimo Stilton series, a bestselling childrens book. She enjoys traveling the world seeking ideas for her series. She writes under a pseudonym of Geronimo Stilton. She is also a co-owner of Italian based publishing company Edizioni Piemme. Her books have been translated into English ...
دیگر رمان‌های جرونیمو استیلتن
موش و گربه در خانه اشباح (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 2)
موش و گربه در خانه اشباح (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 2) توی یک جنگل تاریک و ترسناک گم شده بودم. موش ترسویی مثل من و همچین جایی؟! مو به تنم سیخ شده بود! این شد که به قلعه‌ای قدیمی نزدیک جنگل پناه بردم. اولش خیال کردم خالی است، ولی بعد فهمیدم تسخیر شده و پر از شبح گربه است! بگذارید داستان را کامل برایتان بگویم. از آن ماجراهایی است که حسابی ...
ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12)
ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12) وقتی دوست قدیمی‌ام، پروفسور الکتریک پنجه، زنگ زد و ازم کمک خواست، فوری قبول کردم، با این‌که می‌دانستم باید سفر کنم آن سر دنیا و از قله‌ی اورست هم بروم بالا! سفر تازه‌ام خطرناک و طولانی از آب درآمد. نزدیک بود دم بیچاره‌ام یخ بزند که بلای بدتری هم سرم آمد. هیولای برفی من را دزدیدند! بله، روحم هم خبر ...
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9)
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9) یکی از بدترین کابوس‌های زندگی‌ام به حقیقت پیوست! بالاخره افتادم به چنگ گربه‌ها! همه‌چیز از آن‌جا شروع شد که پسر عمویم، تراپولا، راضی‌ام کرد با همدیگر برویم به جست‌وجوی یک جزیره نقره‌ای شناور. سوار بالن شدیم و راه افتادیم. ولی قبل از این که حتی فرصت کنیم بگوییم «نون پنیر خیار» کشتی گربه‌های راهزن بهمان حمله کرد. گربه‌ها ما را ...
4 موش در اعماق جنگل تله موش (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 6)
4 موش در اعماق جنگل تله موش (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 6) خیلی حالم خرابه دکتر خزآرام، نه؟! روی مبل مطبِ روان‌موش‌پزشکم، دکتر خزآرام، ولو شده بودم. با اینکه مبلِ راحتی بود و از پشمِ گرم و نرمِ گربه درست شده بود، اما من خیلی راحت نبودم، بیشتر نگران بودم. ـ دکتر خزآرام! خیلی حالم خرابه! نه؟ دکتر خزآرام به پشتیِ صندلی‌اش تکیه داد و با آن لهجه‌ خنده‌دارش گفت: «خُف اول فایَد چند تا ...
مشاهده تمام رمان های جرونیمو استیلتن
مجموعه‌ها