رمان خارجی - اسکاندیناوی

شهر خرس‌ها

(Bjornstad)

کشف و پرورش یک بازیکن حقیقتا با استعداد، درست مثل دیدن درخت گیلاسی پر شکوفه در یک باغ یخ‌زده است و شهر در ژرفای آن زمستان طولانی بوی بهار می‌داد. درختان گیلاس همیشه بوی درخت گیلاس می‌دهند، اما پول بوی هیچ‌چیزی نمی‌دهد. شاید نفرت از عشق ساده‌تر باشد، اما او از عشق و نفرت گذشت و سرانجام پیروز شد. "با داستانی شگفت‌انگیز و عمیق درباره شهری کوچک که رویایی بزرگ در سر دارد، باز می‌گردد. و البته تحقق این رویا بهایی دارد که باید پرداخته شود."

9786008173304
۱۳۹۶
۴۸۰ صفحه
۲۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های فردریک بکمن
و هرروز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود
و هرروز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود حالا دیگر فردریک بکمن مشهورتر و محبوب‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. میلیون‌ها نفر در دنیا رمان اول او، مردی به نام اوه، را خوانده‌اند و شیفته‌اش شده‌اند. این نویسنده خلاق سوئدی با رمانی کوتاه آمده است: و راه خانه هرروز صبح دورتر و دورتر می‌شود. او می‌خواهد تا دل دوست‌داران این سبک را هم به ...
مردی به نام اوه
مردی به نام اوه همه چیزی که به آن نیاز دارید، اوه است. در نگاه اول، می‌شود گفت اوه، بداخلاق‌ترین مردی‌ست که در زندگی‌تان با آن مواجه شده‌اید. آدمی خسیس با اصولی که اصلا از آن‌ها کوتاه نمی‌آید، برنامه‌های روزانه دقیق و خشک، و بی‌اعصاب. آدم‌ها فکر می‌کنند اوه آدم تلخی‌ست، و او فکر می‌کند که بین یک مشت آدم احمق گیر افتاده است. ...
تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند
تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند فردریک بکمن در تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند طنز همیشگی‌اش را با جسارت بی‌نظیرش ترکیب می‌کند و روایتی شاد و در عین حال غافلگیر کننده و گاه تکان دهنده ارائه می‌دهد. او در این کتاب از بعضی از رازهای زندگی‌اش پرده برمی‌دارد، از جمله داستان ازدواج خود با همسر ایرانی‌اش و همچنین ماجرای تیر خوردنش در جریان ...
و من دوستت دارم
و من دوستت دارم این کتاب، داستانی کوتاه است درباره آن‌چه که در ازای نجات یک زندگی، باید قربانی کنیم. اگر نه آینده، که گذشته هم مهم باشد، اگر نه تنها جایی که می‌رویم، بلکه رد پایی هم بجا می‌گذاریم اهمیت داشته باشد، اگر مجبور باشیم همه دار و ندارمان را بگذاریم؛ خود را فدای چه کسی خواهیم کرد؟
و من دوستت داشتم
و من دوستت داشتم شب کریسمس است و پدر و پسری بعد از چند سال همدیگر را می‌بینند. پدر می‌خواهد تا دیر نشده ماجرایی را تعریف کند. همان موقع که درباره دخترکی شجاع، که چند مایل آن طرف‌تر روی تخت بیمارستان خوابیده، حرف می‌زند حقایقی را هم درباره خودش فاش می‌کند: موفقیت‌هایش در کسب و کار، اشتباهاتش در مقام یک پدر، ندامت‌های گذشته‌اش و ...
مشاهده تمام رمان های فردریک بکمن
مجموعه‌ها