کودک و نوجوان

پیتزای داغ برای کنت اشراف‌زاده (ماکاموشی 8)

(Una Granita di mosche per il conte)

پسر عموی خرابکارم در سرزمین موش‌های خون‌آشام گیر افتاده بود و قبل از اینکه حتی یک کلمه جیغ بزنم، خواهرم، ته‌آ، من را کشاند و برد سرزمین موش‌های خون‌آشام تا او را نجات بدهیم. چه می‌دانستیم آنجا با چه معماهای ترسناکی روبه‌رو می‌شویم و چه موجوداتی در قلعه کنت اشراف‌زاده انتظارمان را می‌کشند؟

هوپا
9786008869276
۱۳۹۷
۱۳۶ صفحه
۱۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جرونیمو استیلتن
۱۲ رمان A pseudonym of Elisabetta Dami, aka Thea Stilton.

Elisabetta Dami is an Italian author that currently resides in Italy. She is the author of the Geronimo Stilton series, a bestselling childrens book. She enjoys traveling the world seeking ideas for her series. She writes under a pseudonym of Geronimo Stilton. She is also a co-owner of Italian based publishing company Edizioni Piemme. Her books have been translated into English ...
دیگر رمان‌های جرونیمو استیلتن
در جستجوی گنج غرق‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 13)
در جستجوی گنج غرق‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 13) همه‌چیز با یک نامه شروع شد، یک نامه با عطر و بوی گل سنبل. شما عطر سنبل دوست دارید؟ من که دیوانه‌ی بوی سنبلم. واقعاً خیلی آرامش‌بخش است. فکر می‌کنم به‌خاطر همین هم هست که توی مرکز ماساژ تن‌آساموش، روغن سنبل به تن موش‌ها می‌مالند. من عاشق ماساژم. واقعاً خستگی‌ام را درمی‌کند. این قضیه‌ی ماساژ هم برای خودش داستانی دارد ...
چشم زمردین جواهر گم‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 1)
چشم زمردین جواهر گم‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 1) همه چیز از وقتی شروع شد که خواهرم «ته‌آ» نقشه‌ای قدیمی و اسرارآمیز کشف کرد نقشه جای گنج گم‌شده‌ای را نشان می‌داد. گنجی که توی یک جزیره دورافتاده پنهان شده بود. خواهرم توی یک چشم به‌ هم زدن من و پسر عمویم « تراپولا» را انداخت توی سفر گنج‌یابی خودش، سفری که هیچ‌وقت فراموشش نمی‌کنم...
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5)
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5) آهی کشیدم و گفتم: «هیچ‌جا سوراخ ‌موشِ خودِ موش نمی‌شه.» دیروقت بود و از اینکه برگشته بودم خانه خوشحال بودم. ولی وقتی از راه‌ پله‌ جلویی خانه بالا رفتم، فوری فهمیدم یک جای کار می‌لنگد. چرا درِ خانه باز بود؟ من که صبح قفلش کرده بودم. و چرا چراغ طبقه‌ بالا روشن بود؟ من وقتی از خانه بیرون می‌روم، همیشه همه‌ چراغ‌ها ...
ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12)
ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12) وقتی دوست قدیمی‌ام، پروفسور الکتریک پنجه، زنگ زد و ازم کمک خواست، فوری قبول کردم، با این‌که می‌دانستم باید سفر کنم آن سر دنیا و از قله‌ی اورست هم بروم بالا! سفر تازه‌ام خطرناک و طولانی از آب درآمد. نزدیک بود دم بیچاره‌ام یخ بزند که بلای بدتری هم سرم آمد. هیولای برفی من را دزدیدند! بله، روحم هم خبر ...
مشاهده تمام رمان های جرونیمو استیلتن
مجموعه‌ها