- زنت چی؟ نکنه سَقَط شده باشه؟
- نه، احتمالا یه جایی زنده است.
- یه دفه ناپدید شد؟
- شاید بشه اینجوری گفت.
- یعنی بچه را گذاشت و رفت؟ کدوم یابویی همچین کاری میکنه؟
- منم بارها همین سوالو از خودم پرسیدم. در هرحال چون خیلی مودب بود برام یه یادداشت گذاشت.
- چه زن مهربونی.
- آره، واقعا ممنونش شدم. تنها بدیش این بود که اون رو روی پیشخان آشپزخونه گذاشته بود، و چون بعد صبحونه به خودش زحمت تمییز کردنو نداده بود، پیشخانتر بود. شب که رسیدم خونه یادداشت کاملا خیس بود. وقتی جوهر خیس میشه، نوشته میره تو هم و خوندنش سخت میشه. اون حتا اسم یارویی که باهاش در رفته بود رو هم نوشته بود، اما من نتونستم اون رو بخونم. گرمن یا کرمن، یک همچین چیزی. هنوز نمیدونم کدوم بود