پدرت که رانندگی یادت میداد، رانندهای بد و بیکفایت بود، رانندهای بیتوجه و خیالباف که با هربار استارت زدن به استقبال فاجعه میرفت، با اینحال و علیرغم همهی کمبودهایی که پشت فرمان داشت، در مربیگری خبره بود و بهترین نصیحتی که به تو کرد این بود: به حالت تدافعی رانندگی کن؛ با این فرض که دیگر رانندگان احمق و دیوانهاند. "هرگز تصور نکن همهچیز درست است"