#ادب و #ذکاوت دو بحث کاملاً جداست؛ در صورت دارا بودن یکی از آنها، باید فاقد آن دیگری بود. میتوان ادیب و فرهیخته بود، اما به صورت خطرناکی، احمق. ذکاوت از روح جاری میگردد و تنها از طریق زادن، به همه بخشیده میشود؛ حتی اگر کسی آن را به کار نبندد و این جرأت را نداشته باشد که از #تنهایی روح خود بهره ببرد. ذکاوت، تنها به همین معناست: تنها ماندن در مقابل خود و دنیا و نیز شیوهی واکنشی که در مقابل تحولات رخ داده از خود نشان میدهد و همچنین صلاح کار خود را از آن دریافتن. به طور مثال، #مطالعه یکی از نشانههای ذکاوت است که هرگز به ادب و فرهنگ مربوط نمیگردد.