فرایند دانستن و عاشق فرد دیگری بودن، برای من در خلال مکالمه رخ میدهد. من چیزی را آشکار میکنم تا به دوستم کمک کند مرا بفهمد؛ او به شکلی پاسخ میدهد که مطمئن شوم راز فاشسازی مرا میداند و بعد چیزی اضافه میکند تا به من کمک کند او را درک کنم. این دادوستد بارها و بارها تکرار میشود؛ وقتی ما عمیقتر به قلب و ذهن و گذشته و رویاهای همدیگر میرویم، درنهایت، دوستی ایجاد میشود -ساختاری استوار و جانپناه در فضای بین ما- فضایی بیرون از ما که میتوانیم خود را از عمق آن بالا بکشیم.