سالها بعد، زمانیکه من دیگر کمتر زیبا باشم، آنموقع که دیگر خبری از حلقههای باریک مو برای نوازش، یا پوستی عالی برای تحسین نباشد، وقتیکه دیگر کوچک و ساده و باارزش نباشم، نمیدانم که چگونه شایستهٔ ارائه یا دریافت عشق خواهم بود. از دستدادنِ زیباییام، مانند سقوط از قدرت است، و این مرا بیارزش میکند. مثل این میمانَد که هدفم را گم کرده باشم و کل جهان از من ناامید شده باشد. بدون زیبایی، دیگر چه چیزی برای جذبکردنِ مردم دارم؟!