آنها با هم بازی میکنند، اما بازی به "ازدستدادنِ خودآگاهی" و باهمبودن به "احساس تعلق" نیاز دارد. من هیچکدامشان را ندارم، پس نمیتوانم به آنها ملحق شوم. من یک ماهی نیستم. من سنگین و تنها و جداماندهام، مثل یک نهنگ. برای همین است که همیشه به مبل چسبیدهام و فقط نگاه میکنم.