مشکل این‌جاست که "دوست‌داشتن با بدنم" منو به فکر رابطهٔ جنسی می‌ندازه. من با این فکر فلج می‌شم. نمی‌تونم تصور کنم که یه روز دوباره بتونم به کریگ اعتماد کنم و باهاش رابطه داشته باشم. رابطهٔ جنسی هیچ‌وقت برام سودی نداشته، فقط عذابم داده. چرا باید دوباره برگردم سمتش؟ دلیلی نداره.