جنبه ای از رابطه وجود دارد که نمی‌توانید و نباید آن را نادیده بگیرید: پول. خیلی از زن‌ها رؤیای شوالیه زره پوشی را در سر می‌پرورانند که تمام صورت حساب‌ها را پرداخت می‌کند. اما در زندگی واقعی بخش دیگری نیز وجود دارد که رؤیاها آن را نشان نمی‌دهند: پس از اینکه آن شاهزاده سوار بر اسب سپید رسید و استقلال شما را گرفت چه رخ می‌دهد؟ اگر تمام صورت حساب‌های قلعه را او پرداخت کند، پس تمام تصمیم‌ها را نیز او به تنهایی می‌گیرد. اینجاست که شاهدخت قصه، دیگر احساس شاهزاده بودن ندارد، بلکه حس می‌کند یک خدمتکار است.