به چشمهای سیاه لونا نگاه کردم. او از نژاد سرخپوستهای مایای گواتمالا بود، با پوست قهوهای تیره، موهای صاف مشکی و قدی کوتاه و من با قد متوسط و پوست قهوهای تیره، مخلوطی از نژادهای اسپانیایی و آزتک از گورِرو مکزیک بودم که موی فرفریام نشان میداد خون بردههای افریقایی در رگهایم جاری است. ما دو ورق از کتاب تاریخ جهان بودیم، میتوانستی از کتاب جدامان کنی و مچاله توی سطلآشغال بیندازی.