سقراط گفت: "تمام چیزی که میدانم، این است که هیچ چیزی نمیدانم." افراد حکیم، این جمله را به خوبی درک میکنند. در حقیقت، رسیدن آنها به این درک که واقعا چیزی نمیدانند مرهون عقلشان است.
وقتی تصورمان این است که همه چیز میدانیم، ناخواسته خودمان را از ناشناختهها و ناچارا از تمام مرزهای جدید موفقیت دور کردهایم. شخصی که پذیرفته زندگیاش چه اندازه غیر قابل پیشبینی و نامطمئن است، هیچ انتخابی جز پذیرشش ندارد.
آنها از بیاطمینانی و تردید نمیترسند؛ همهاش جزئی از زندگی است. آنها در جستجوی اطمینان خاطر نیستند، چون میدانند واقعا وجود خارجی ندارد. آنها همچنین از جادو معجزهی واقعی زندگی آگاه و آمادهی روبهرو شدن با آن هستند و از نتیجهی آن نیز مطلعاند.