کریشنامورتی
آخرین فعالیتها
-
برای همنوایی شبانه ارکستر چوبها نوشت :
تعداد شخصیتهای من بی نهایت بود. من سایه ای بودم که نمیتوانست قائم به ذات باشد. " این جمله حرف نداره
-
برای پایان این تاریکی ما همه میمیریم (شکارچی باد) نوشت :
از توکا هم به خاطر توضیحاتش ممنونم
-
برای پایان این تاریکی ما همه میمیریم (شکارچی باد) نوشت :
با عذرخواهی از همگی میخواستم بخشی از کتاب رو بزارم به خاطر اشتباه کامپیوتر ده بار تکرار شد.
-
از پایان این تاریکی ما همه میمیریم (شکارچی باد) :
تنهایی مطلق. در دلش پیچش بدی داشت. انگار یک ناامیدی بیانتها درون دلش میریختند. هرچه جلوتر میرفت غلظت احساسات تاریکش بیشتر میشد. جنگل مثل لایهلایههای آب در او نفوذ میکرد و دختر تنها، خوب متوجه شده بود اتفاقی در راه است که پایان بسیار بدی خواهد داشت. ذهنش آرامآرام پر از تصویر میشد. عجیبترین حسی که تا بهحال تجربه کرده بود. تصویرها میآمدند ولی قبل از اینکه بتواند به آنها ... (...)
-
برای پایان این تاریکی ما همه میمیریم (شکارچی باد) نوشت :
از آیدا ممنونم. نوشته ش باعث شد برم این کتاب را بخونم. هیچ وقت موقعی که تو کتابفروشیها هستم دستم به سمت کتاب ایرانی اون هم فانتزی نمیرفت. اولش یه ذره کند شروع میشه ولی اینقدر خوب میشه بعدش که واقعا جای تحسین داره. ادبیاتش شبیه کتابهای خارجیه از نظر قدرت پردازش. جلد 2 هم داره؟ چیزی توی اینترنت پیدا نکردم
-
برای سومین پلیس نوشت :
یک فانتزی ناب و مدرن. «آلیس در سرزمین عجایب» ی امروزی که نثر بسیار قوی و به هم پیوستهای داره