novler
  • معرفی کتاب
    • مجموعه ها
    • بهترین‌ کتاب‌های جدید
    • کتاب‌های برتر این ماه
    • بهترین‌ کتاب‌های سایت
  • نقل قول‌ها
    • جدیدترین نقل‌قول‌ها
    • بهترین نقل‌قول‌ها
    • تصادفی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • ورود به سایت
  • ثبت نام

مهرداد صدقی

جدیدترین‌ها پربازدیدترین‌ها بهترین‌ها تصادفی
آقا جان، که تازه نمازش را شروع کرده بود، به جای اینکه به مهر یا قبله نگاه کند، مدام داشت به مسیر حرکت من نگاه می‌کرد و همین که حدس زد می‌خواهم دوچرخه‌ا‌م را بردارم بلند گفت: «الله‌اکبر.» از تشر زدنش فهمیدم نباید با دوچرخه‌ام بروم. با دست اشاره کرد صبر کنم. نمی‌دانم این چه نماز خواندنی بود که داشت به همهٔ کارهای خانه هم رسیدگی می‌کرد؛ چون تا صدای سر رفتنِ کتری هم آمد، باز سر نماز گفت: «الله‌اکبر.» تلفن هم که زنگ زد، اول گفت: «الله‌اکبر.» و بعد با اشارهٔ دست و انگشت به من حالی کرد که اگر با او کار داشتند دو، نَه، سه چهار دقیقهٔ دیگر نمازش تمام می‌شود و وقتی فهمید مزاحم زنگ زده با صدای بلندتری گفت: «لا اله الا الله.» آب‌نبات هل‌دار مهرداد صدقی
۱۴۰۰/۹/۲۶ ۴۸۸ ۱ انتخاب شده توسط:‌hedgehog