وقتی که مینواخت،به این فکر میکرد که گرشوین چگونه بیشتر قطعاتش را در قطار نوشته است. با آن تکان ها،لرزشها و تق تقهای روی ریل قطار. گرشوین صدای موسیقی را بین آن همه سر و صدا میشنید. هر قطعه را مثل رژه ای میدید مرکب از مردمی با رنگهای مختلف،پولدار و فقیر،ساکت و شلوغ،آمیزه ای از انسانیت. اکو 3 داستان آیوی پم مونیوس رایان
پم مونیوس رایان
شنیدی میگن کسی احساس بلوز داره؟معنیش اینه که از زندگی ناراحته یا افسرده است. موسیقی بلوز هم راجع به تموم درد و رنجهای زندگیه که مردم توی قلبشون احساس میکنن. درباره چیزهاییه که مردم معمولی میخوان ولی ندارن. بلوز یه نوع موسیقیه که تمنای زندگی رو با خودش داره. اکو (2) داستان مایک پم مونیوس رایان
اگر چیزی به طرز غیر قابل باوری خوب باشد،حتما یک فریب است. اکو (2) داستان مایک پم مونیوس رایان
ای زیبا،با آسمان فراخت
با دانههای کهربایی گندم زارانت
با کوههای ارغوانی با شکوهت
بر فراز دشتهای حاصلخیزت
سرزمین من،سرزمین من!
رحمت خدا ،همواره بر تو باد
با اتحاد،نیکی به اوج میرسد
از غرب،تا شرق درخشانت! اکو (2) داستان مایک پم مونیوس رایان
موسیقی مال نژاد و گروه خاصی نیست. هر سازی صدای خودش رو داره. موسیقی زبون بینالمللیه. موسیقی میتونه تموم فاصلهها رو بین مردم از بین ببره. اکو (1) داستان فردریش پم مونیوس رایان
سرنوشت تو هنوز قطعی نشده؛حتی در سیاهترین شبها هم ستارهای میدرخشد،زنگی به صدا درمیآید و راهی برایت آشکار میشود. اکو (1) داستان فردریش پم مونیوس رایان