مثل دیوانهها زمین را میخراشد، درست مثل یک سگ شکاری. دوباره به آن دست میمالد. یک کت ارتشی است. دو دستش را تا بازو فرو میبرد، انگار زمین در چالهای ریزش کرده است. چیزهایی احساس میکند، اما نمیداند چه. سپس به سطح براق یک کلاه نظامی برمیخورد. دورتادور آن را لمس میکند تا اینکه نوک انگشتانش به آن جوان میخورد. «هه!» ادوارد همچنان گریه میکند و فریاد میزند و در همان حال بازوانش، با نیرویی بیمهار، بهشدت به کار افتادهاند و زمین را جارو میکنند. عاقبت سر سرباز نمایان میشود، در فاصلهای کمتر از سی سانتیمتر. انگار خوابیده است. به امید دیدار در آن دنیا پییر لومتر
#فاصلهای (۲ نقل قول پیدا شد)
#همدلی بدین معناست که هر آنچه دیگری حس میکند، به سرعت در درون خود احساس کنیم، با این اطمینان که به خطا نرفته ایم. این احساس به گونهای است که تصور میکنیم دلمان را از سینه خود در آورده، و در سینه آن دیگری جا نهادهایم. همدلی به منزله شاخکی است که سبب لمس موجودات زندهی دیگر میگردد؛ چه این موجود زنده برگی از یک درخت باشد، چه یک انسان. این که قادریم، به بهترین شکل حس کنیم، به علت لمس کردن نیست، بلکه به علت وجود دل است که با وساطت خود ما را قادر به انجام هر کاری میسازد. نه گیاه شناسان شناخت کاملی از گیاهان دارند و نه روانشناسان درک کاملی از روحها؛ بلکه باز این دل است که این قدرت را در آنها پدید میآورد. دل حتی میتواند از تلسکوپها نیز قویتر عمل کند. دل، نیرومندترین اندام شناخت است و این شناخت بدون تفکر و برنامهریزی پیشین رخ میدهد. انگار دیگر این وجود ما نبوده است که به حضور دیگری توجهی خاص نشان داده است. این بسیار شگرف است،زیرا نمیدانیم در این لحظه چه کسی هستیم. دل از هر گونه دانش مفید به اسلوبی خاص سبقت میگیرد؛ این لحظه که همچون آذرخشی تمام آثار هویت را به آتش میکشد و پردهی حایل میان من و آن دیگری را میدرد و بالاترین درخشندگی را با تپشهای کوچک قلبش جای میدهد. از طریق همدلی است که میتوان از وجود دیگری مراقبت کرد، تا آن حد که خود به آن اندازه مراقب خویشتن نبوده است. او با همدلی تمام توجهش را همچون پردهای از نور روی او پوشانده است، در حالی که هیچ گونه تسلط روانی را بر او تحمیل نکرده است. این هنر زمانی پدید میآید که با وجود داشتن بیشترین نزدیکی، #فاصلهای مقدس حفظ شود. 30 اثر از کریستین بوبن کریستین بوبن