وقتی کمی دیگر به بینایی چشمهای پیرزن فکرکردم باز آن فکر قدیمی آمد سراغم؛ این که هیچ نداشتن از کم داشتن بهتر است. وقتی کسی چیزی ندارد، آن را ندارد دیگر، اما وقتی کمی از آن را داشتهباشد ظاهرا چیزی دارد اما در واقع ندارد. یعنی فکر میکند دارد اما ندارد. این بدتر از نداشتن است. وقتی کسی نمیبیند، نمیبیند دیگر، اما وقتی کمی میبیند باز هم نمیبیند، گرچه فکر میکند که دارد میبیند. به علاوه، کسی که کمی میبیند میتواند بفهمد دیدن چه قدر خوباست و همین فهمیدن او را کلافه میکند. اما کسی که مطلقا نمیبیند نمیتواند بفهمد دیدن یعنی چه. از این نظر اصلا کلافهنیست، یا حداقل کمتر کلافهاست. کسی که اصل نمیشنود هزار بار آسودهتر است از کسی که کمی میشنود. کسی که هیچ نمیداند یا کسی که خیلی میداند، خوشبختتر است از کسی که کمی میداند. یعنی من اینطور فکر میکنم. 3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار مصطفی مستور
بریدههایی از رمان 3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار
نوشته مصطفی مستور
پیرزنها و پیرمردها برای من عجیبترین موجوداتاند. شاید به این دلیل که ترکیبی هستند از مرگ و زندگی: بیشتر از همه به مرگ نزدیکاند و در همان حال اغلب بیشتر از همه در زندگی تکثیر شدهاند؛ در خواهرها، برادرها، فرزندها، نوهها، عروسها، دامادها، دوستها، همسایهها، خانهها، کوچهها، شهرها. فروشگاهها. روزها، شبها. 3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار مصطفی مستور
درواقع من سالها بود به این نتیجه رسیدهبودم که اگر از زندگی چیز زیادی بخواهم زندگی هم از من چیزهایی خواهد خواست که خیلی خوب میدانستم نمیتوانم از عهدهشان بربیایم. با زندگیام رفتار مسالمتآمیزی داشتم. به او فشار نمیآوردم تا مجبور نباشم فشار او را تحمل کنم. من به طورکلی اهل جنگیدن نیستم. با هیچکس و هیچچیز. 3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار مصطفی مستور
به او گفتهبودم بچه نمیخواهم چون از داشتنش وحشت دارم. از این که موجودی را از جایی که نمیدانم کجا است پرت کنم به زندگی اما سرنوشت خودش و نسلی که احتمالا تا صدها سال بعد از او ادامه پیدا خواهدکرد، ربطی به من نداشتهباشد، میترسیدم. هنوز هم میترسم. شاید فکر احمقانهای باشد اما خودم را مسئول همهی مصائبی میدانم که ممکن است بعدها بر سر موجودی بیاید که من، و تنها من، به هر دلیل تصمیم گرفته بودم به دنیا بیاید. 3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار مصطفی مستور
اگر به هر دلیل میخواستی له شدن روح کسی را ببینی ، آنجا زیر نور شدید یا در تاریکی محض نیست ؛ جایی است نه کاملا تاریک و نه به اندازه ی کافی روشن.
جایی است با نور کم.
«نگار» 3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار مصطفی مستور