بیمارستان صرفا تشدید روند ظالمانه و دشوار زندگی ست.
* اینجا همه آدمها اینجوری اند/ لوری مور اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
بریدههایی از رمان اینجا همه آدمها این جوریاند
نوشته لوری مور
وقتی بچه ی کوچکی سرطان میگیرد، آدم با خودش میگوید داریم سر کی کلاه میگذاریم؟ بیایید همگی سیگاری روشن کنیم.
وقتی بچه ی کوچکی سرطان میگیرد، آدم با خودش میگوید اصلا این فکر به کله ی کی افتاد؟ خشم کدام یک از خدایان موجب این مسئله شد؟
مشروبی برایم بریز تا به سلامتی کسی ننوشم.
* اینجا همه آدمها اینجوری اند/ لوری مور اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
اگر داستان را از قبل بدانی، به یک ماشین تبدیل میشوی. آنچه باعث میشود انسانها انسان باشند دقیقا همین است که از آینده خبر ندارند.
* اینجا همه آدمها اینجوری اند/ لوری مور اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
بغض مادر ترکیده: تمامیِ زندگی او به اینجا ختم شده است، به این لحظه. بعد از این زندگی دیگر زندگی نیست. چیز دیگری است، چیزی خظا و غیرقابل زیستن، چیزی مکانیکی، مخصوص روبات ها، ولی زندگی نیست. زندگی را به سرعت برداشته اند و شکسته اند، مثل یک تکه چوب.
* اینجا همه آدمها اینجوری اند/ لوری مور اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
سال پیش، یک کلیه ی عمو لاری اش را به خاطر چیزی در آورده بودند که بعدا معلوم شده بود خوش خیم است. امان از این دستگاههای عکسبرداری! مثل سگ هستند، یا مثل دستگاه فلزیاب. همه چیز را پیدا میکنند، ولی نمیدانند چی پیدا کرده اند.
* اینجا همه آدمها اینجوری اند/ لوری مور اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
خانه تقریبا همشه ساکت بود؛ در آن خانه، کلمات هم، مثلی وسایل تزئینی، اندک بود.
*زندگی شهری/ ماری گوردن اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
از اینکه هیچ اثری از خود به جا نگذاشته بودند حیرت کرده بود و ترسیده بود. بیشتر مردم به این قبیل مسائل فکر نمیکردند: چطور ممکن بود آدمهایی مثلِ پدر و مادر او چنین ناچیز بر سطحِ زندگی، بر سطوحِ بسیارِ زندگی، اثر بگذارند که بود و نبودشان با هیچ نشانه ای همراه نباشد.
* زندگی شهری/ ماری گوردن اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
حرف زدن که کاری ندارد، ولی فایده ی حرفهای گنده گنده چیست وقتی با واقعیت تماسی ندارد؟
*هلیم جان سخت/ وانگ منگ اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
همه میدانیم که بدون تغییر امکان نداشت نوع بشر به وجود بیاید و همچنان میمون مانده بودیم.
*هلیم جان سخت/ وانگ منگ اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور
بدون دموکراسی حق انتخاب وجود ندارد، و بدون حق انتخاب فاعلِ آگاه با هویت خود بیگانه میشود.
*هلیم جان سخت/ وانگ منگ اینجا همه آدمها این جوریاند لوری مور