گفتی سلام آسمان چه نورانیست! تا به شوق نگاه کردم زیرپایم زمین ذره ای تاریک شد. عاشق مارگریت دوراس
بریدههایی از رمان عاشق
نوشته مارگریت دوراس
حالا دیگر چیزهایی میدانم، از بعضی چیزها سر در میآورم. میدانم که آنچه زنها را بیش و کم زیبا جلوه میدهد نه لباس و جامه است، نه بزک، نه سرخاب، نه زیورآلات و نه حتی نادرگی. میدانم که چیز دیگری است، چه چیز، نمیدانم. ولی میدانم همانی نیست که زنها میپندارند. عاشق مارگریت دوراس
چهره سالخورده ام باعث وحشتم نشده بود، بر عکس، برایم، جالب هم بود، انگار کتابی بود که تند میخواندمش. عاشق مارگریت دوراس