اول سکوت است و بعد عجیب غریبترین صدای موسیقیایی شنیده میشود. صدایی بم، اسرارآمیز و ریتمیک. صدایی که هیچ وقت شبیه اش را نشنیده بودم. میخکوب شده ام. گوش میکنم و سعی میکنم سر از قاعده اش در بیاورم. پرندهها یک آواز را بارها و بارها میخوانند. اما خواندن اینها فرق میکند با این حال معلوم است که همینجوری و الکی نیست. گاهی فریاد غم انگیزی است، گاهی زمزمه ای ملایم. از ته دل میخوانند و هدف بزرگی دارند. کاملا مشخص است که معنای اسرار آمیزی دارد…. طولانیترین آواز نهنگ ژاکین ویلسون
بریدههایی از رمان طولانیترین آواز نهنگ
نوشته ژاکین ویلسون
به همهی آن نهنگهایی فکر میکنم که سلطان دریاها بودند و در دریاها با شادی شنا میکردند. غیراز ماهیهای مرکب غول پیکر دشمن دیگری نداشتند. بعد یک مرتبه انسان ظالم شروع کرد که به کشتن آنها، قرنها و قرنها و قرنها. هزار تا هزار تا شکارشان کرد تا بالاخره چند نوع آنها تقریبا از بین رفت. بی خود نیست که این جانوران بیچاره این هم ناله و شکوه میکنند. طولانیترین آواز نهنگ ژاکین ویلسون