من دشمنی انسانی نمیشناسم زیرا هیچ انسانی نمیتواند دشمن من باشد. دشمن هر که هست، از هر نژاد و به هر رنگی که هست، اصول عقایدش هر چقدر خطاست، باز دوست من است نه دشمن من. زیرا متفاوت از من نیست. جنگ من با او نیست بلکه با خاصیتی، با خوئی است که در او است و من باید اول با چنان خوئی اگر در خود من هم هست بجنگم. کمدی انسانی ویلیام سارویان
بریدههایی از رمان کمدی انسانی
نوشته ویلیام سارویان
انسان واقعی است که میتواند گریه کند. اگر انسانی باشد که به عمرش به دردهای دنیا گریه نکرده باشد او انسان نیست بلکه از زباله ، از خاک راهی که بر آن قدم میگذارد هم پستتر است. زیرا زباله به هر جهت استفاده ای میرساند. کودی میشود که دانه ای میرویاند، به ریشه ای، به ساقه ای، به گلی غذایی میرساند. اما روحی که همدردی ندارد روح عقیمی است که ثمری ندارد. کمدی انسانی ویلیام سارویان
فکر میکردم آدم وقتی بزرگ میشود هیچ وقت گریه نمیکند. اما حالا میفهمم که در حقیقت وقتی آدم بزرگ میشود و از تهتوی کار سر در میآورد تازه گریه اش میگیرد و دلش به درد میآید. کمدی انسانی ویلیام سارویان