کیانیک: " […] به نظر من اینکه مطمئن باشیم همیشه همین موجودی باقی میمونیم که خیال میکنیم هستیم درست نیست. همچین چیزی دست کم فقط در دو صورت امکان پذیره: اینکه زمان رو بَردهی خودمون کنیم یااینکه… مرده باشیم.
وقتی زمان بگذره یه سری باورها حتماً تغییر میکنن و همین هم اخلاق و روحیات رو تغییر میده. این شبیه یه جور پوست اندازی مغزه که یا نفست رو میگیره یا برعکس پروازت میده. " نفرین دفراش (دشت پارسوا 3) مریم عزیزی
بریدههایی از رمان نفرین دفراش (دشت پارسوا 3)
نوشته مریم عزیزی
نریمان: «رضایت واقعی هیچوقت بدست نمیآد، میآد؟»
ماندانا: «درسته که گاهی حجم داشتهها خیلی کمتر از نداشتهها به نظر میآد، ولی ممکنه ارزش تک تک اون داشتهها خیلی بیشتر از تمام نداشتهها باشه.»
نریمان: «فیلسوف شده ای ماندانا؟! من نداشته ای دارم که نداشتنش به تنهایی میتونه باقی داشتههای عمرم رو کنار بزنه.»
ماندانا: «اگه اینطوره، پس همه ی تلاشت رو برای بدست آوردنش صرف کن. اگه تمام وجودت رو متوجه مقصد بکنی، مسافتی که باید طی کنی کوتاهتر به نظر میآد.» نفرین دفراش (دشت پارسوا 3) مریم عزیزی