رمان خارجی

برادران کارامازوف 1 (2 جلدی)

(The brothers karamazov)

اکنون می‌خواهم شرح داستان زندگی قهرمان داستانم، آلکسی فئودوروویچ کارامازوف را آغاز کنم، دو دل هستم، در واقع درست است که آلکسی را قهرمان کتابم می‌نامم، خوب می‌دانم که به هیچ‌وجه مرد بزرگی نیست و این‌طور که پیش‌بینی می‌کنم به طرز اجتناب‌ناپذیری با پرسش‌هایی از این قبیل روبرو خواهم شد: این آلکسی شما چه ویژگی برگزیده‌ای دارد که او را به عنوان قهرمان داستان‌تان برگزیده‌اید؟ چه کسی او را می‌شناسد و از چه بابت؟ چرا من خواننده باید وقتم را برای مطالعه موقعیت‌های گوناگون زندگی‌اش تلف کنم؟

صالح حسینی
ناهید
9789646205079
۱۳۹۰
۵۱۲ صفحه
۲۵۹۳ مشاهده
۲۳ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
تسخیرشدگان
تسخیرشدگان
رویای مرد مسخره
رویای مرد مسخره من فقط می‌توانستم زمینی را که ترک کرده بودم دوست بدارم. زمینی که وقتی با ناسپاسی در قلبم شلیک کردم از خون من رنگین شد، هرگز نمی‌توانم نسبت به آن بی‌علاقه باشم. شبی که ترکش می‌کردم احساس کردم حتی بیشتر از همیشه دوستش دارم. آیا در کره جدید نیز درد و رنج وجود دارد؟ در کره ما فقط با درد ...
ابله
ابله پرنس مویخکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه‌ بیماری، به میهن خود باز می‌گردد. بیماری او رسما افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بی‌ارادگی مطلق است. به علاوه، بی‌تجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بی‌حدی نسبت به دیگران در وی پدید می‌آورد. مویخکین، ...
شب‌های سپید
شب‌های سپید کمی دورتر، زنی که به میله‌های نرده تکیه داشت به آب تیره کانال خیره مانده بود. کلاه زرد رنگ زیبایی بر سر و شنل کوتاه و سیاه رنگی بر شانه داشت. با خود فکر کردم:‹‹ دختر جوانی است که مطمئنا موهای سیاهی دارد.›› ظاهرا صدای قدم‌هایم را نشنید. وقتی با نفس حبس شده و قلبی که به شدت می‌زد از ...
نازنین و بوبوک (11 داستان کوتاه)
نازنین و بوبوک (11 داستان کوتاه) نویسنده در داستان بوبوک به دنبال جنازه‌ای به گورستانی کثیف و گندابی می‌رود، و چنان به مردگان نزدیک می‌شود که گفت و شنود درون قبرها را می‌شنود: سرلشکری که در 57 سالگی مرده و به خنجرش می‌نازد، یا دادستان تازه ‌واردی که چهل هزار روبل کسر صندوق داشته است و...، و این‌ها ماجرای زندگانی کسانی است که در گورستان آرمیده‌اند.
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها