رمان ایرانی

1 روز دلگیر ابری

گاهی یکی از همین روزها که مثل بسیاری دیگر نادیده‌اش می‌گیریم تمام روزهای باقی مانده از عمر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. روزی که زود تمام می‌شود ولی خیلی دیر دیرتر از آنچه فکر کنی از روح آدمی رخت برمی‌بندد. آن روز، روز آزمودن است برای عشق و همه زمزمه‌هایی که به ظاهر عاشقانه‌اند و ناگهان تبدیل می‌شوند به کلماتی روح‌آزار. گاهی یکی از همین روزها می‌آید تا بیازماید ما را هم تاب و توان ما را و هم ادعای تو را در زمزمه‌هایت! و آن روز دلم می‌گیرد حتی اگر ابری در آسمانش نباشد.

شادان
9789642919659
۱۳۹۱
۳۲۰ صفحه
۳۴۷۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های تکین حمزه‌لو
کارما
کارما هزار بار آرزو کرد کاش ماجرا اینطوری پیش نمی‌رفت. از آن کاش‌های سرگردانی که همه آدم‌ها در گذشته‌شان پیدا می‌کنند و با این‌که می‌دانند زندگی دکمه برگشت ندارد؛ باز آرزویش می‌کنند!
نوبت عاشقی
نوبت عاشقی چشم گشود با چشم‌های منتظر و نگاه خشمگین و رنجیده او مواجه شد. حالا نوبت عاشقی او شده بود. نوبت عاشقی‌ای که به خوشبخت‌ها داده می‌شد. به نرمی پاسخ داد: فقط به این دلیل که می‌دونم جواب من هیچ تغییری در اوضاع نمی‌دهد با صراحت بهتون جواب می‌‌دم... بله، من هم به شما علاقه‌مندم!
عاشقانه برای پسرم
عاشقانه برای پسرم از مهر مادر شنیده بودم و از محبت بی‌دریغش ولی اکنون که آن را به چشم دیدم شاید به جنون نزدیک‌تر بدانمش با تو پیمان بستم و در خیال خود تا پایان عمر همراهت گشتم. من اولین کسی بودم که تو را ترک کردم.
قصه ناتمام
قصه ناتمام دوره‌های زنانه هم این بدی‌ها را دارند. اولش همه خوب و شیک از دارایی‌ها و خانه و زندگی‌شان گزارش می‌دهند. بعد سرک می‌کشند در زندگی خصوصی هم‌دیگر و بعد هم بدون این‌که تخصص داشته باشند به هم راه کار نشان می‌دهند و نسخه می‌پیچند...
عطر بهارنارنج
عطر بهارنارنج پنجره را بستم و تکه‌های سفال گلدان را برداشتم و گیاه را در یک شیشه شیر خالی گذاشتم و داخلش آب ریختم و شروع کردم به جارو کردن خاک‌ها، همان‌طور که خاک‌ها را در سطل آشغال می‌ریختم ناخودآگاه فکر کردم چقدر حکایت این گلدان شکسته شبیه من است! گیاهش ناامن و نامطمئن به آینده در یک شیشه آب مانده، نه ...
مشاهده تمام رمان های تکین حمزه‌لو
مجموعه‌ها