کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را میداد که هیچگونه رضایت خاطری از ان نداشت. کتاب به عنوان یک شی خاص هم برای او معنای خاصی داشت: دوست داشت کتاب زیر بغل در خیابانها گردش کند. کتاب برای او به منزله ی عصای ظریفی بود که ادم متشخص قرون گذشته به دست میگرفت کتاب او را به کلی از دیگران متمایز میساخت…