حلزونها سوراخی در سر دارند. این سوراخ آدم را به یاد حفره ی نهنگها میاندازد که برای نفس کشیدن و تف کردن آب استفاده میکنند. یک لبخند، حتی اگر از مرده ای برآید، همیشه یک لبخند باقی میماند. بله، شگفت انگیز است، اما نه عجیبتر از نهنگ ها. به جز این که نهنگ در آب است و آن جا باقی میماند. وقتی به گل مینشیند، میمیرد. تفاوت شاید این جاست. یک لبخند از صورتی که آن را به وجود میآورد، جدا میشود. یک لبخند از صورتی که آن را به وجود میآورد، جدا میشود و به دور پرواز میکند، خیلی دورتر از چهره ای که از آن برآمده و آن جا دیده شده است.
نه حلزونها میخندند، و نه نهنگ ها. مادر اغلب میخندد، معجزه همین جاست و نه جای دیگر. با این وجود لبخند ژه زیباتر ، تازهتر و بزرگتر از لبخند مادر است.