انگار در آن دوران، در آغاز بلوغش، زندگیهای ممکن گوناگونی پیش رو داشت که توانسته بود از میان آن ها، آنی را برگزیند که او را به فرانسه برده بود! و انگار آن زندگیهای متروک و رها شده، همواره تعقیبش میکردند و با حسد، از کمین گاههای خود تماشاش میکردند!