در دل گفت، آخر حقیقت روح ما همین است، خود ِ ما، که ماهیوار در دریاهای عمیق ماوا دارد و در میان ظلمت رفتوآمد میکند و راهش را در بین تنهی علفهای عظیم، بر فضاهای لکهلکه از خورشید میشکافد و میرود و میرود به تاریکی، سرما، عمق، دستنیافتنی؛ ناگهان مثل برق به سطح میآید و بر امواج چروکیده از باد بازی میکند؛ یعنی نیازی قاطع دارد تا خود را با غیبت کردن بمالد، بساید، مشتعل کند.