اغلب ارزشهای مردانه بر ارزشهای زنانه غالب میشود. برای مثال، فوتبال و ورزش مهم هستند اما مدپرستی و خریدن لباس بی ارزش. و این ارزشها ناگزیر از زندگی به داستان منتقل میشوند. منتقد فکر میکند فلان کتاب مهم است چون دربارهی جنگ است و بهمان کتاب بی اهمیت است زیرا به احساسات زنان در اتاق نشیمن میپردازد. اتاقی از آن خود ویرجینیا وولف
ویرجینیا وولف
تنها چیزی که ارزش گفتن دارد همین است احساسی که آدم دارد. خانم دلوی ویرجینیا وولف
در دل گفت، آخر حقیقت روح ما همین است، خود ِ ما، که ماهیوار در دریاهای عمیق ماوا دارد و در میان ظلمت رفتوآمد میکند و راهش را در بین تنهی علفهای عظیم، بر فضاهای لکهلکه از خورشید میشکافد و میرود و میرود به تاریکی، سرما، عمق، دستنیافتنی؛ ناگهان مثل برق به سطح میآید و بر امواج چروکیده از باد بازی میکند؛ یعنی نیازی قاطع دارد تا خود را با غیبت کردن بمالد، بساید، مشتعل کند. خانم دلوی ویرجینیا وولف
دانش از رهگذر رنج حاصل میشود. خانم دلوی ویرجینیا وولف
سپتیموس پشت کارتپستال نوشت، یکبار سکندری بخوری، طبیعت بشری به رویت میجهد. خانم دلوی ویرجینیا وولف
آخر حقیقت این است که در وجود انسانها نه مهری هست، نه ایمانی، نه نیکوکاریای ورای آنچه به کار افزودن بر لذت همان دم بیاید. دسته جمعی شکار میکنند. دستهدسته بیابان را در مینوردند و زوزهکشان در برهوت ناپدید میشوند. خانم دلوی ویرجینیا وولف
آدم نمیتواند به چنین دنیایی بچه بیاورد. آدم نمیتواند رنج را تداوم ابدی بخشد، یا بر تبار این حیوان شهوتران بیفزاید، که هیچ عواطف پایداری نداشتند، فقط هوسها و زلمزیمبوهایی که این دم این سو و آن دم سویی دیگر میبردشان. خانم دلوی ویرجینیا وولف
فقط استخوانبندی عادت است که قامت انسان را سرپا نگاه میدارد. خانم دلوی ویرجینیا وولف
ما فنا شدیم. هر یک به تنهایی به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف
ترفند معمول: مهربانی کردن به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف
اغلب احساس میکرد چیزی جز اسفنجی انباشته از عواطف انسانی نیست. به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف
حیف که در ازدواج بد آورد و الا فیلسوف بزرگی میشد. به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف
ما فنا شدیم. هر یک به تنهایی به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف
حیف که در ازدواج بد آورد و الا فیلسوف بزرگی میشد. به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف